روزانه شاهد کشتار بی رحمانه حیات وحش در اقصی نقاط کشور هستیم بدون اینکه حتی در مورد یکی از این کشتارها پیگیری مجدانه مسئولان محیط زیست و یا اعمال مجازات در خوری برای متخلفان دیده شود.
کشتار بی رحمانه به دست مردم سالهاست که حیات وحش کشور را تهدید می کند به گونه ای که دیگر اکنون اخبار رقت آور از تلفات این موجودات زبان بسته تقریباً هر روز به گوش می رسد.
در همین دو ماه گذشته دو خرس در روستای ولی آباد سیاه بیشه کشته شدند تا خوردن گوشتشان قوای بدنی شکارچی را تقویت کند. یک خرس در مراغه سلاخی شد و خرس دیگری که تنها به قصد خوردن آب به استخر یک باغدار نزدیک شده بود و از بد حادثه در آن افتاده بود، با ضربات سنگینی که باغدار بر پیکر نیمه جان آن فرود آورد از پای درآمد.
در بسیاری نقاط ایران، گرگ هنوز به عنوان دشمن و رقیب شناخته می شود و در صورت مشاهده به فجیع ترین شکل ممکن کشته می شود. جسد حیوان نگون بخت، مشابه آنچه در تصویر مشاهده می کنید، به نوعی در دید قرار می گیرد که زهر چشمی باشد برای سایر همنوعان این حیوان! در برخی مناطق هنوز کله گرگی مرسوم است؛ رسمی که بر اساس آن، هر کس گرگی را بکشد، سر آن را از بدن جدا کرده و به انتهای چوبی بلند می بندد. چوب را چون پرچم پیروزی به دست گرفته و در آبادی های اطراف می چرخد و از رمه داران جایزه می گیرد. معمولا رمه داران به نسبت تعداد گوسفندان گله ای که دارند، مبلغی به شکارگر گرگ به رسم کله گرگی می پردازند.کشتن گرگ ها برای کله گرگی در گذشته ای نه چندان دور شغلی بود ثابت و شکارگر گرگ از این راه امرار معاش می کرد. این روند منجر به انقراض کامل این جانور و یا کاهش شدید جمعیت آن در بسیاری نقاط کشور شده به طوری که دیگر نه خبری از گرگ هست و نه شکارگر گرگ.
اما طی یک هفته گذشته یک پلنگ ایرانی در ارتفاعات منطقه پشتکوه ممسنی فارس با شلیک ۵ گلوله یک مرد روستایی از پا درامد و بعد از کشتار بدنش با تبر قطعه قطعه و لاشه اش به آتش کشیده شد و با گذشت کمتر از سه روزاز این حادثه از گلستان خبر می رسد ماده پلنگ دیگری در کردکوی با طعمه مسموم از پا در آمده است.
مسموم کردن پلنگ ها توسط لاشه گراز در استانهای شمالی هنوز به دلیل اینکه افراد محلی زیادی به اشتباه مسئول کشتار گوسفندهای گله شان را این گونه با ارزش می دانند بسیار رایج است.
برخورد با حیات وحش در کتابهای درسی آموزش داده شود
دکتر اسماعیل کهرم در این باره می گوید: آنچه می خواهم ازکسانی که اقدام به از بین بردن این جانوران زیبا می کنند بپرسم آن است که چگونه آن همه زیبایی را در نگاههای این گونه های با شکوه نمی بینند و دست به کشتار آنها می زنند. این چه تربیتی است و چه فرهنگی که به محض آنکه یک عده جانور را میبینند اولین فکری که بر ذهن آنها میآید کشتار است. آیا نگاه کردن به این گونه ها آنها را به یاد عظمت دستگاه خلقت نمیاندازد؟ چه چیز موجب میشود که از آن همه زیبایی با ضربات چوب و چماق، خون، اندام شکسته و زشتی مرگ را خلق کنیم؟
به گفته او، گاه فکر میکنم که انرژی و نیروی ما در زمینه آموزش محیط زیست به هدر رفته، شاید نشانه گیری ما از ابتدا اشتباه بوده. اگر شما در خیابانهای تهران ، تبریز، شیراز و… از مردم بپرسید که اهمیت مثلا یوزپلنگ یا گرگ چیست پاسخها دلگرم کننده هستند و به خصوص دانش آموزان و دانشجویان تعاریف خوبی از اهمیت موجودات وحشی ارائه میدهند ولی مردمی که مثلا در بافق یزد، کالمند و بهادران و یا پشتکوه فارس زندگی میکنند هیچ اطلاعی در مورد اهمیت این جانوران ندارند و چه سهل است که کماکان در باور آنها پلنگ خونخوار است، گرگ درنده و یوز قطعا موجودی است که قبل از آسیب رسانیدن به انسان باید او را کشت. یعنی آنها که باید ارزش جانوران را بدانند هیچ اطلاعی از آن ندارند این یعنی گم کردن هدف.
به اعتقاد کهرم، زمان آن فرارسیده که مطالب مربوط به محیط زیست طبیعی درکتابهای درسی گنجانده شود که اگر این طور بود آن چوپان و یا باغدار روستایی حتما آن را خوانده بود.
توسعه بیش از حد مناطق شهری و روستایی و تداخل آنها با قلمرو حیات وحش
مدیر انجمن دیده بان حقوق حیوانات نیز معتقد است: در مناطق مختلف ایران، به خاطر توسعه بیش از حد مناطق شهری و تداخل این مناطق با قلمرو حیواناتی مانند پلنگ و خرس این جانوران گاهی در اطراف باغات مردم و یا حاشیه شهرها مشاهده می شوند که اغلب مردم نیز به خاطر ترس، جلوگیری از کشتار دامها، استفاده از پوست و یا افتخار کاذب آنها را از بین می برند.
به گفته شهرام شریفی، در برخی مناطق برای نشان دادن عمق نا آگاهی لقب پلنگ به انتهای نام قاتل این حیوان افزوده می شود که علت تمام این رفتارها فقدان آموزش مناسب با جوامع مختلف است.
او در ادامه به کشتار بی رحمانه حیات وحش در ماههای اخیر در اقصی نقاط کشور اشاره می کند: اینها صرفا اخباری است که از طریق منابع محلی منتشر شده است و چه بسا گونه های ارزشمند دیگری نیز با پنهان کاری جانیان و متخلفین از طبیعت حذف شده باشند.
بی اعتنایی مسئولان و ضعف قانونی عامل کشتار حیات وحش
اما دکتر جاوید آل داوود رییس انجمن حمایت از حیوانات معتقد است: اولین گام برای مقابله با چنین فجایعی آن است که مسئولان محیط زیست مسئولیت پیگیری چنین حوادثی را بپذیرند و آمار دقیق بروز این گونه کشتارهای بی رحمانه حیات وحش را اعلام کنند .
به گفته او، در حال حاضر اخبار این حوادث به صورت پراکنده تنها از طریق منابع محلی منتشر می شود و به جرأت می توان گفت از هر ۱۰ کشتارحیات وحش تنها یک مورد علنی می شود.
آل داوود در ادامه می گوید: البته همین مواردی هم که رسانه ای می شود با وجود جریحه دار شدن احساسات مردم به دلیل ضعف قانون اقدام مقتضی صورت نمی گیرد کما اینکه در مورد شکارچیان بی رحم ماده خرس و توله هایش در سمیرم اصفهان علی رغم پیگیریهای فعالان محیط زیست و جنجال های رسانه ای مجازاتی برای آنها در نظر گرفته نشد و در حال حاضر آزاد هستند.
به اعتقاد او، محیط زیست ایران هنوز یک مسئله دست دوم است و با اینکه شعارهای زیادی در خصوص حفظ محیط زیست و حیات وحش داده می شود اما مسئولان محیط زیست در هنگام بروز فجایع زیست محیطی مانند کشتار حیات وحش، تخریب زیستگاهها آلودگی هوا در حاشیه امن هستند.
آموزش متناسب با سواد، فرهنگ و اعتقادات جوامع مختلف ضروری است
آل داود می گوید: جای دوری نمی رویم و خود را با کشور های پیشرفته مقایسه نمی کنیم اما در کشوری مانند هندوستان که همین چند روز پیش مسئولان محیط زیست ما با آنها در خصوص تنوع زیستی تبادل نظر و گفتمان داشته اند چند سال پیش به خاطر اینکه تعداد شیر های منقرض شده این کشور توسط وزیر محیط زیستشان ۱۵ قلاده اعلام شده بود در حالیکه این تعداد ۲۰ قلاده بود برکنار شد!
او با اشاره به نقش آموزش در کاهش بروز این گونه حوادث اضافه می کند: آموزش باید در هر مکانی متناسب با میزان سواد، اعتقادات و آگاهی مردم ارائه شود، ممکن است روش آموزشی که در یک کلاس برای دانشجویان جواب می دهد در یک روستا تأثیری نداشته باشد . همچنین در مناطقی می توان از تأثیری که موعظات ائمه جماعات بر مردم دارد برای آموزش مسائل زیست محیطی استفاده کرد.
از سوی دیگر برخی از کارشناسان محیط زیست عدم بررسی و ارزیابی مناطق حساس زیستی که مناطقی هستند که طبق دستورالعمل کنوانسیونهای جهانی، گونههای حساس جانوری و گیاهی را در خود جا داده و یا کریدور حیات وحش محسوب می شوند و طبق قانون سازمان محیط زیست وظیفه دارد آنها را مورد توجه قرار دهد را علت بروز این حوادث می دانند.
بررسی کریدورهای حیات وحش
در حقیقت مناطق حساس زیستی مناطقی هستند که جزو مناطق چهارگانه محیط زیست (پارک ملی، منطقه حفاظت شده، پناهگاه حیات وحش و منطقه شکار ممنوع) محسوب نمی شوند اما در ایران طبق قانون حفاظت از محیط زیست این مناطق در تمامی ایران مورد مطالعه قرار گرفته و در سال ۷۹ مطالعات تمامی کریدورهای حیات وحش و مناطق حساس ایران انجام شده است.
این مطالعه که میلیاردها تومان صرف تهیه آن شده اکنون تنها در کتابخانه های سازمان خاک می خورند در حالی که باید سازمان حفاظت محیط زیست تعریف مشخصی در این باره انجام دهد و بررسی این مطالعات و دخالت در این مناطق جزو تکالیف آن محسوب می شود.
نبود اعتبار و دغدغه حفاظت
اما مدیرکل محیط زیست استان فارس گفته است: یکی از مهمترین مشکلات ما در حفظ حیات وحش مشکل اعتبارات است به عنوان مثال جهت آموزش جوامع محلی و فراهم کردن زمینه حفاظت بیشتر از مناطقی همچون پشتکوه فارس نیازمند دعوت از گروههای مانند انجمن طرح سرزمین ، انجمن پلنگ ایرانی و یا انجمن یوز هستیم که حتی برای تهیه بلیط هواپیما برای آنها با مشکل مواجه می شویم.
به هر حال به نظر می رسد زمان آن فرارسیده است که مسئولان با به کار بستن راهکارهای مناسب از یک سو با آموزش مناسب در راستای ارتقا فرهنگ مردم به ویژه جوامع محلی اقدام کنند و از سوی دیگر ضعف های قانونی برای برخورد و مجازات متخلفان را از بین ببرند تا دیگر شاهد نباشیم خاطیان با مظلوم نمایی به حداقل مجازات محکوم شده ، پس از مدت زمان اندکی ازجنایاتشان، حق بازگشت به طبیعت را داشته باشند، تفنگ به دست بگیرند، بکشند و خاطرات مردانگی شان را در برخورد با حیات وحش زبان بسته و رهایی از دادگاه و محاکمه برای دیگران تعریف کنند.
اگرچه شاید زمانی که ۲۶ دانش آموز در اردوی دانش آموزی کشته می شوند و بالاترین مقام مرتبط در جواب خبرنگارانی که جویای علت حادثه می شوند می گوید بروید از مسئولش بپرسید ، پیگیری علت کشتار حیات وحش کمی عجیب و خنده دار به نظر برسد.
منبع: مهر
نویسنده: mannane
׀ تاریخ: سه شنبه 2 آبان 1391برچسب:,
دومین سمینار حیات وحش در آبان ماه سالجاری برگزار می شود.
به گزارش زیست بوم، نخستین سمینار حیات وحش در روز ۱۱ /۷ / ۹۱ با حضور علاقمندان توسط انجمن یوزپلنگ ایرانی برگزار شد. در این برنامه ابتدا آقای دکتر شمس به معرفی مقاله خود در زمینه ارزیابی زیستگاه کل و بز در منطقه حفاظت شده هفتادقله پرداخته و سپس آقای دکتر عبدلی به معرفی دستاوردهای پژوهشی تیم مطالعاتی خود طی سالها بررسی اکولوژیکی قزل آلاها در ایران پرداخت.
دومین سمینار حیات وحش نیز در دومین هفته آبان ماه برگزار می شود. در این سمینارها از متخصصین و دانشمندان صاحب نظر در زمینه حیات وحش که پژوهش هایی ممتاز انجام داده اند، دعوت می گردد تا دستاوردهای علمی خود را ارائه دهند. امید است که این مجالس، محفلی باشد در جهت تبادل دانش و ایده ها.
موضوع دومین سمینار حیات وحش (سه شنبه ۹/ 8 / 91 ):
مقایسه تنوع ژنتیکی و مورفولوژیکی جمعیت آهوان ایرانی غرب و شرق زاگرس، توسط آقای دکتر حیات غیب
بررسی فراوانی نسبی خزندگان در زیستگاه های عمده زاگرس مرکزی توسط آقای مهندس کامران کمالی
آدرس: خیابان مطهری، خیابان میرعماد، بالاتر از سفارت هندوستان، پلاک ۲۴، انتشارات فنی ایران
شرکت برای عموم آزاد و رایگان می باشد. علاقمندان جهت حضور در برنامه، با شماره تلفن ۸۸۰۰۵۹۲۶ در ساعات اداری تماس حاصل فرمایند.
نویسنده: mannane
׀ تاریخ: سه شنبه 2 آبان 1386برچسب:,
كشتار حيات وحش ايران در ميان ضعف آگاهي هاي عمومي همچنان ادامه دارد
يك پلنگ ماده در كردكوي استان گلستان كشته شد
مدیر انجمن دیده بان حقوق حیوانات خبر داد: با گذشت کمتر از سه روز، دومین پلنگ ایرانی تلف شد.
به گزارش سبزپرس يه نقل از " مهر" شهرام امیری شریفی گفته: پس از انتشار خبر قتل فجیع یک عدد پلنگ در پشتکوه ممسنی فارس، از گلستان خبر می رسد ماده پلنگ دیگری در کردکوی تلف شده است.
او در ادامه گفت: بنا به گفته منابع آگاه، این ماده پلنگ کاملا بالغ بوده و حدود ۶۵ کیلوگرم وزن داشته است. همچنین هیچ گونه اثر گلوله و زخم کشنده روی بدن این گربه با عظمت دیده نشده است.
شریفی با بیان اینکه مسموم کردن پلنگ ها توسط لاشه گراز در استان های شمالی مرسوم است اظهار داشت: هنوز افراد محلی زیادی به اشتباه مسوول کشتار گوسفندهای گله شان را این زیستمند با ارزش می دانند و به احتمال زیاد این پلنگ ازاین طرق تلف شده است.
مدیر انجمن دیده بان حقوق حیوانات اظهار داشت : متاسفانه در برخی منطقه های کشور، با ضعف آگاهی رسانی ارگان های مسوول، مردم هنوز کشتار گروهی رمه را کار پلنگ می دانند و این جانور ارزشمند را با تله های سیمی یا طعمه های مسموم از پای در می آورند.
به اعتقاد وی، در نتیجه کاهش جمعیت این حیوان شکارچی، جمعیت گراز از تعادل خارج می شود و صدمه غیر قابل تصوری به مزارع وارد می شود که محصول آن صدور مجوز کشتار گراز برای میرشکاران است.
شریفی تصریح کرد: به نظر می رسد بدون آگاهی رسانی صحیح به افراد محلی و اصلاح قوانین شکار و صید، این روند ناقص ادامه خواهد داشت و طبیعت ایران روز به روز زیستمندان با ارزشش را از دست خواهد داد.
نویسنده: mannane
׀ تاریخ: سه شنبه 2 آبان 1391برچسب:,
محمدی زاده: بیش از 50 یوزپلنگ در ایران زندگی می کنند
جمعیت یوزپلنگ ایرانی کاهش یافت؟!
رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در یازدهمین اجلاس متعاهدین کنوانسیون تنوع زیستی در کشور هند درباره وضعیت یوزپلنگ ایران از آمار «بیش از 50 یوزپلنگ» استفاده کرد درحالی که پیشتر آمارها بین 70 تا 100 یوزپلنگ اعلام می شد.
به گزارش سبزپرس، «محمد جواد محمدی زاده» که روز چهارشنبه 26 مهرماه در «حیدرآباد» هندوستان و در جریان یازدهمین اجلاس متعاهدین کنوانسیون تنوع زیستی سخنرانی می کرد، درباره وضعیت گربه سانان ایران، با اشاره به انقراض شیر و ببر در کشور گفت: از حدود يك دهه قبل جمعيت يوزپلنگ آسيايي نيز در ايران در خطر انقراض قرار داشت، اما امروز وجود جمعيتي بالغ بر 50 قلاده در ايران گزارش شده كه البته هنوز تا جمعيت پايدار فاصله زيادي دارد، اما براي افزايش اميدواري ما به موفقيت حفاظت از حياتوحش كفايت مي كند.
این نخستین بار است که رئیس سازمان حفاظت محیط زیست از جمعیتی کمتر از 70 یوزپلنگ در ایران سخن می گوید.
پیشتر مقامات سازمان حفاظت محیط زیست آمار یوزپلنگ در ایران را بین 70 تا 100 (و بعضاً تا 120) یوزپلنگ اعلام می کردند که به نظر می رسد تغییراتی در این آمار به وجود آمده است.
شنیده های اخیر از معاونت محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست حکایت از آن دارد که طبق آخرین برآوردها، جمعیت یوزپلنگ در ایران نه «حداقل 70» که «حداکثر 70» یوزپلنگ است.
سرشماری یوزپلنگ آسیایی برای اولین بار انجام می شود
پس از اظهارات رئیس سازمان حفاظت محیط زیست، «هومن جوکار» مدیر پروژه بین المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی نیز از برگزاری اولین سرشماری یوزپلنگ آسیایی در ایران با همکاری کارشناسان بین المللی خبر داد.
جوکار گفت: تاكنون برآورد واقعي از جمعيت يوزپلنگ آسيايي صورت نگرفته است و فقط به صورت نظرات كارشناسي جمعيت يوزپلنگ برآورد شده است.
او بدون اشاره به آمار یا برآوردهای جمعیت در گذشته ياد آور شد: اگر اطلاع دقيقي از جمعيت يوزپلنگ نداشته باشيم، براي حفاظت از گونه نمي توانيم برنامه ريزي دقيقي انجام دهيم.
هومن جوكار با اشاره به پايش ملي يوزپلنگ آسيايي از اواخر پاييز افزود: در حال حاضر 500 عدد دوربين تله اي با اعتباري در حدود 200 ميليون تومان براي برنامه پايش يوزپلنگ در نظر گرفته شده است .
مدير پروژه حفاظت از يوزپلنگ آسيايي خاطر نشان كرد : اين برآورد در سه سال متوالي تكرار خواهد شد تا روند افزايش و يا كاهش جمعيت يوزپلنگ مشخص شود.
جوكار در ادامه از همكاري بين المللي ديگري براي شناسايي مسيرهاي عبور يوزپلنگ در زيستگاه پس از آغاز سال نو میلادی خبر داد و گفت: تا پايان سال پروژه راديو تله متري يوزپلنگ انجام خواهد شد.
مدير پروژه حفاظت از يوزپلنگ آسيايي با بيان اينكه كليه تجهيزات مورد نياز اين پروژه با اعتباري در حدود 300 ميليون تومان خريداري شده است، گفت: آگاهي از مسيرهاي كريدور يوزپلنگ مي تواند درحفاظت يوزپلنگ آسيايي موثر باشد.
وي افزود: اين پروژه يكبار در سال 87 در ايران با همين تيم كارشناسي بين المللي امتحان شد و اين بار به صورت منسجم با گردن بند هاي ماهواره اي حداقل در دو زيستگاه يوز انجام خواهد شد.
در پروژه ای که در سال 1387 انجام شده بود، دو یوزپلنگ و دو پلنگ ایرانی در استان یزد قلاده گذاری شده بودند که پس از مدتی، لاشه یکی از یوزپلنگ ها که در درگیری با حیوانی دیگر (احتمالاً) کشته شده بود، پیدا شد ولی از سرنوشت یک یوزپلنگ و دو پلنگ دیگر اطلاعاتی به دست نیامد. تنها، قلاده یوزپلنگ دیگر این پروژه به همان صورتی که روی گردن حیوان بسته شده بود، در منطقه پیدا شد و اثری از یوزپلنگ نبود. از آنجا که بعید به نظر می رسید، یوزپلنگ توانسته باشد قلاده را به صورت بسته از گردن خود خارج کند، سرنوشت این یوزپلنگ، در هاله ای از ابهام باقی ماند و با برکناری مدیر وقت پروژه حفاظت از یوزپلنگ آسیایی در همان سال، دیگر پیگیری خاصی در مورد نتیجه پروژه قلاده گذاری انجام نشد.
حل مشکل قرارداد محیطبانان یوزپلنگ
جوكار در ادامه گفت: مشكل قرار داد هاي محيط بانان پروژه يوزپلنگ آسيايي با همت و پيگيري هاي مجدانه ادارات كل حفاظت محيط زيست استانها برطرف شده است و 48 محيط بان اين پروژه با عقد قرارداد كار معين وابسته به پروژه هاي استاني تعيين تكليف شدند.
مدير پروژه يوزپلنگ آسيايي از تلاش براي حفاظت يوزپلنگ در زيستگاه هاي طبيعي آن خبر داد و گفت: براي اين منظور پروژه قصد دارد در كنار ادارات كل حفاظت محيط زيست استانها مشكلات هر زيستگاه را برطرف نمايد.
وي افزود: به دليل مشكلات خاص هر زيستگاه اين كار زمان بر خواهد بود، اما تضمين كننده آينده يوزپلنگ است و اميد زيادتري به حفاظت از آن مي دهد.
جوكار تاكيد كرد: بايد نوع نگاه به همكاري جوامع محلي عوض شود و به سمت مشكلات جوامع محلي معطوف و براي رفع آن نيز اقداماتي انجام شود. با آموزش و رفع مشكلات مردم مي توان حفاظتي بر پايه همكاري جوامع محلي برقرار كرد.
طرح مرکز تکثیر یوزپلنگ اجرایی می شود
وي با بيان اينكه تلاش پروژه يوزپلنگ آسيايي حفظ يوزپلنگ در زيستگاه طبيعي آن است، گفت: در نظر است با همكاري مشاور هاي بين المللي طرح ايجاد مركز تكثير يوزپلنگ آسيايي اجرايي شود
جوكار در ادامه افزود: اين پروژه در گذشته با همكاري UNDP پيگيري مي شد و در حال حاضر مهلت آن به پايان رسيده است ولي سازمان حفاظت محيط زيست با توجه به اهميت اين گونه قائل است، همچنان بدون اعمال تغييرات پروژه را ادامه مي دهد و به دنبال تخصيص منابع ملي براي پايداري بيشتر پروژه است.
وي در پايان گفت: بسياري از مطالعات پروژه يوزپلنگ با بنيادهاي علمي بين المللي انجام مي شود و امور حفاظتي و آموزش با تكيه بر استان ها انجام مي شود.
پیش از این، سایت تکثیر یوزپلنگ آسیایی در شرایط نیمه اسارت توسط سازمان حفاظت محیط زیست در پناهگاه حیات وحش «میاندشت» استان خراسان شمالی تاسیس شده بود که از آن زمان تاکنون، یک یوزپلنگ نر موسوم به «کوشکی» در این سایت نگهداری می شود. با این حال هنوز خبری از انجام برنامه ای خاص برای تکثیر یوزپلنگ در این سایت توسط مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست منتشر نشده است.
کد خبر : 91081003
منبع:http://isdle.ir/news/index.php?news=8843
نویسنده: mannane
׀ تاریخ: سه شنبه 2 آبان 1391برچسب:,
نسل سنجاب ایرانی از پستانداران خاص به دلیل جمع آوری میوه های بلوط توسط مردم و اسارت بی اندازه این حیوان زیبا توسط شکارچیان برای فروش، به شدت در حال کاهش و انقراض است.
سنجاب ایرانی 25 سانتی متر طول داشته و سر و دم قرمز از مشخصه های بارز این گونه نادر جنگلهای بلوط ایران است، این حیوان که زیستگاه اصلی آن جنگلهای بلوط پیرانشهر و سردشت در آذربایجان غربی بوده از میوه های توت، گردو، بادام، بلوط و جوانه ها و برگ درختان تغذیه می کند.
این حیوان منحصر بفرد جثه ای متوسط با طول 20 تا 24 سانتیمتر و دمی بلند و پشمالو به طول 13 تا 14 سانتیمتر دارد که از نصف طول بدن آن بلندتر است، جنگلهای بلوط زاگرس که معمولا دارای درختان بلند و کهنسال بلوط بوده زیستگاه این حیوانات است، آنها درختان بلند و کهنسال را به درختان کوتاه و پرشاخ و برگ ترجیح می دهد.
دانه های بلوطی که توسط سنجابهای ایرانی جمع آوری و زیر خاک مدفون می شود ارزش بالایی در گسترش و تجدید حیات جنگلهای بلوط غرب کشور دارد.
محل عکس: پارک چیتگر
نویسنده: mannane
׀ تاریخ: یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:,
محمد درویش: در هجدهمین روز از سپتامبر ۲۰۱۲، دانشمندان دپارتمان محیط زیست دانشگاه کالیفرنیا (CE-Cert)، نتایج پژوهشی را منتشر کردند که احتمالاهیچ کس را به اندازه خودشان حیرت زده نکرد! آنها با بررسی سازوکار پختن فست فودهایی چون همبرگر روی کباب پزهای زغالی و تجاری در رستوران های چند شهر ایالت کالیفرنیا، از جمله لس آنجلس، با شگفتی دریافتند: میزان آلایندگی هوا ناشی از پختن یک همبرگر برابر است با مقدار ذرات خطرناکی که از موتور دیزلی یک کامیون ۱۸ چرخ پس از ۱۴۳ مایل رانندگی در یک آزادراه، ایجاد شده و در نیوار (اتمسفر) منتشر می شود.
این در حالی است که سالانه هزاران نفر از ساکنان کلانشهرهای بزرگ در ایران و جهان در اثر آلودگی هوا جان داده یا دچار بیماری های حاد و مزمن می شوند: بیماری هایی که درمان آنها، هزینه های گزافی را بر دولت و شهروندان تحمیل می کند. به دیگر سخن به نظر می رسد، یکی از مهم ترین دلایل افزایش آلودگی هوا در سکونتگاه های انسانی که تاکنون به صورت کامل از ذهن ها مغفول مانده، همانا نحوه تجاری کباب کردن گوشت و زغالی کردن برگر باشد: فرآیندی که عملاهیچ تمهید یا مقررات و شیوه نامه یی برای مهار این پدیده خوفناک و تشدیدکننده آلودگی پیش بینی و تدارک دیده نشده است. از همین رو، اینک گروهی از متخصصان سرگرم بررسی مجدد سازوکار و فرآیند پختن خوراکی های گوشتی، به ویژه به صورت کباب شده هستند: معضلی که شاید در هیچ جا به اندازه ایران که یکی از مشهورترین غذاهای ملی اش چلوکباب باشد، حاد نیست! هست؟
به عبارت دیگر، ستاده های جدید پژوهشگران دانشگاه کالیفرنیا نشان داد که فرآیند تولید مواد غذایی گوشتی در مقایسه با همتایان غذایی گیاهی، خطر جدیدتری افزون بر خطراتی که تاکنون کشف شده بودند هم ممکن است دربرداشته باشند. زیرا همان گونه که چند ماه قبل دانشمندان سوئدی در پژوهشکده بین المللی منابع آب در شهر استکهلم (SIWI) نشان دادند، نه تنها رژیم گوشتخواری می تواند تاراج اندوخته های آب شیرین جهان را شتاب بخشد: نه تنها سبب ساز انتشار ۵۱ درصد از کل گازهای گلخانه یی را فراهم می آورد و نه تنها نرخ فرسایش آبی و بادی و جابه جایی خاک را بیشتر کرده و بر وخامت پدیده یی چون ریزگردها در مناطق آسیب پذیری چون جنوب باختری آسیا می افزاید: بلکه اینک مشخص شده که به طور مستقیم، هر برگر زغالی می تواند بیش از دو برابر یک کامیون ۱۸ چرخ هوا را هم آلوده ساخته و نفس تنگی آدم ها را کامل کند!به دیگر سخن، هر چقدر که پروتیین حیوانی در سبد غذایی مردم، حضوری پررنگ تر داشته باشد، می توان انتظار داشت که منابع آب شیرین هم با تهدید جدی تری روبه رو شوند: شدت آب شدن یخ ها در جنوبگان و شمالگان هم افزایش یابد، فرآیند تغییر اقلیم و جهان گرمایی تسریع شود و کابوس خشکسالی بیش از گذشته مردم ساکن در مناطق آسیب پذیری چون نوار ۳۵ درجه عرض شمالی، مثل ایران را جدی تر تهدید کند. و اینها همه در حالی است که می دانیم از منظر شاخص های سلامتی و بدون توجه به معیارهای اخلاق در محیط زیست هم، حذف برگرهای زغالی و دیگر فست فودها از رژیم غذایی، به مراتب بر کیفیت زندگی، کاهش خدمات درمانی و افزایش طول عمر می افزاید.
بنابراین، اینک در شرایطی که مهم ترین و بزرگ ترین رویشگاه جنگلی کشور در باختر وطن موسوم به زاگرس با بدترین شرایط بوم شناختی اش روبه روست: در شرایطی که حدود ۳۰ درصد از گستره شش میلیون هکتاری آن با خطر خشکیدگی مواجه شده: در شرایطی که همچنان هزاران هکتار از این رویشگاه ها طعمه کوره های زغال می شود تا حرارتی متبوع برای به سیخ کشیدن گوشت حیوانات بیگناه را فراهم کند و در شرایطی که شمارش معکوس برای خشک شدن اندک تالاب های موجود در این منطقه مانند گندمان هم به صدا درآمده است: آیا بهتر و سزاوارانه تر نیست که بکوشیم تا مصرف گوشت، به ویژه گوشت قرمز را اگر نمی توانیم قطع کنیم، دست کم به کمینه برسانیم یا حداقل، کباب کردن گوشت را متوقف سازیم؟
** روزنامه اعتماد، شماره ۲۵۲۳ به تاریخ ۲۹ / ۷ / ۹۱، صفحه ۱ (صفحه اول)
کروکودیل ها در آب های کم عمق شکارچیان بی رحم و قدرتمند هستند، اما یک عکاس ۴۵ ساله اهل چک تصاویر بی نظیری را از حمله اسب های آبی به یک کروکودیل ثبت کرده است که در نوع خود حیرت انگیزند. اسب های آبی که فک های بسیار قدرتمندی دارند وقتی حضور یک کروکودیل مزاحم در زیستگاه خود را حس کردند به او حمله کردند و باعث مرگش شدند!
* برای دیدن عکس ها در اندازه بزرگتر روی آن کلیک کنید.
http://zistboom.com/8035/
نویسنده: mannane
׀ تاریخ: یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:,
اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت (IUCN) در بیانیه جدیدی تاکید کرد: با وجود پیشرفتهای مطلوب و امید بخشی که تاکنون در زمینه کاهش بحران «فقدان تنوع زیستی» حاصل شده اما تلاشها در جهت حفاظت از طبیعت و نجات سیاره زمین بازهم باید گسترش پیدا کند.
به گزارش زیست بوم به نقل از ایسنا در این بیانیه تاکید شد که برای دستیابی به اهداف سازمان ملل در زمینه حفاظت و گسترش تنوع زیستی تا سال ۲۰۲۰ میلادی و نجات کل حیات بر روی زمین، تلاشهای جدیتر و وسیعتر در زمینه حفاظت از طبیعت مورد نیاز است.
کنفرانس تنوع زیستی سازمان در «حیدرآباد» هند به پایان رسید و در طول این اجلاس بزرگ بر ضرورت مدیریت بیشتر و بهتر سرمایهها به منظور دستیابی به اهداف ۲۰۲۰ سازمان ملل تاکید شد اما ظاهرا کشورهای حاضر در خصوص نیازهای بودجهای دقیق برای اطمینان از اجرای موفق برنامههای مدیریتی خود به نتیجه مطلوب نرسیدند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت، دبیر کل این اتحادیه خاطر نشان ساخت: عدم دستیابی به توافق در زمینه سرمایه گذاریهای عمومی مورد نیاز برای حفظ تنوع زیستی و نجات طبیعت جهان در واقع تاییدی بر این نکته است که باید به روشهای ابتکاری و خلاقانه برای دستیابی به حمایت از جانب سایر منابع مالی متوسل شد.
این مقام ارشد IUCN متذکر شد: ظرف دو سال گذشته ما به پیشرفتهای قابل ملاحظهای در این زمینه دست یافتهایم اما برای ادامه این روند موفقیت آمیز و پیشگیری از شکست احتمالی به سرمایه گذاریهای فوری و گستردهتر از سوی تمام منابع، نیازمند هستیم.
طبق تازهترین اطلاعات در فهرست قرمز به روز شده IUCN در طول این کنفرانس، از ۶۵ هزار و ۵۱۸ گونه ارائه شده در این فهرست ۲۰ هزار و ۲۱۹ گونه در معرض خطر انقراضاند و از جمله آنها ۸۳ درصد از گونه نخلهای ماداگاسکار هستند که فقدان آنها معاش بسیاری از مردم این منطقه را به طور جدی به خطر میاندازد.
http://zistboom.com/8077/
نویسنده: mannane
׀ تاریخ: یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:,
هرساله از بیستم شهریورماه تا پایان آبان ماه که فصل کواخی نام گرفته شده است متخلفین در مناطق ساحلی بخصوص دشت ها، تپه ها ماهورهای مناطق شهرستانهای جاسک، لنگه و پارسیان مبادرت به صید پرندگان ( بومی و مهاجر ) می نمایند. این پرندگان درمعرض خطرانقراض بوده و هر ساله در فصل پاییز به این منطقه مهاجرت می کنند که متاسفانه توسط افراد سودجو در مناطق ذکر شده صید شده و برای فروش به شیوخ حاشیه خلیج فارس قاچاق می شوند.
به گزارش روابط عمومی اداره کل حفاظت محیط زیست هرمزگان، در این راستا در تاریخ ۲۶ / ۷ / ۱۳۹۱ در شهرستان پارسیان توسط نیروی انتظامی از پاسگاه لاورچاهو این شهرستان از یک دستگاه خودرو سمند (ال- ایکس) تعداد ۴۰ قطعه هوبره و ۱۰بهله پرندگان شکاری در معرض خطر از قبیل بحری ، بالابان و شاهین کشف و ضبط گردید. همچنین در سال جاری تاکنون ۴۱ باب از کوخه های متخلفین تخریب شده و تاکنون جمعاً ۵۶ پرنده کشف و ضبط گردیده است. لازم به ذکراست تاکنون از آغاز فصل ۴ نفر متخلف دستگیرشده و دو نفر نیز متواری شده اند.
ضرر و زیان وارده تاکنون به محیط زیست بابت هرق طعه هوبره۸۰۰۰۰۰۰ ریال ، بابت هر قطعه دلیجه ۱۶۰۰۰۰۰۰ریال و پرندگان شکاری از نوع بحری و شاهین 120000000ریال می باشد. که جمعاً ۱۶۱۶۰۰۰۰۰۰ریال خسارت تاکنون به محیط زیست واردشده است .
این گزارش می افزاید در تاریخ ۲۸ / ۷ / ۹۱ تعداد ۳۵ قطعه هوبره و ۹ قطعه پرنده شکاری از نوع بالابان و شاهین که دو روز قبل طی عملیات توسط انتظامی شهرستان پارسیان کشف و ضبط گردیده بودند، پس ازمداوا در دشت های استان آزاد شدند. لازم به ذکر است تعداد این پرندگان عبارت بود از: ۴۰قطعه هوبره و ۱۰ بهله پرنده شکاری که به علت شرایط بد نگهداری متاسفانه تعداد ۵ قطعه هوبره و یک بهله از پرندگان شکاری تلف شدند.
http://zistboom.com/8062/
نویسنده: mannane
׀ تاریخ: یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:,
به گفته مسئولان رسمی در استان کرمان 20 قلاده از این حیوان منحصر به فرد وجود دارد اما منابع غیر رسمی از حضور 10 تا 15 قلاده از آن در گسترده استان کرمان که مهمترین زیستگاه خرس سیاه آسیایی در ایران است خبر می دهند، آنچه که مورد نگرانی دوستداران محیط زیست طی ماههای اخیر شده است خبر کشته شدن این حیوان توسط چوپانان در پناهگاه حیات وحش زریاب بم بود.
این امر نشان دهنده افزایش بیش از پیش تعارض این حیوان با انسان است و این دقیقا موردی است که در خصوص حیوانات در معرض انقراض دیده می شود بطوریکه حیوان به دلیل کمبود منابع زیستی به ناچار به محیط زندگی انسان نزدیک می شود، بیان این نکته ضروری است که قرار گرفتن نام خرس سیاه آسیایی در لیست قرمز اتحادیه جهانی حفاظت از منابع طبیعی یا "IUCN" نشان می دهد که جمعیت این حیوان طی 10 سال گذشته 50 درصد کاهش یافته است و ذکر این نکته نیز ضروری است که درحال حاضر وضعیت زیستی این حیوان بسیار نگران کننده تر از 10 سال گذشته است.
مجاورت این حیوان در کنار انسان سبب شده است درگیریهای فیزیکی متعددی نیز بین این حیوان با انسان گزارش شود بطوریکه چندین درگیری در جنوب کرمان بین این حیوان با انسان روی داده است همچنین به دلیل نزدیک شدن توله های این خرس به محیط زیست انسان به خصوص در باغها برای تغذیه از میوه های درختان روستائیان و عشایر بنا به اعلام منابع مردمی اقدام به زنده گیری و نگهداری آنها می کنند.
در حالی این حیوان در خطر بالقوه انقراض قرار دارد که پناه گاه حفاظت شده مشخصی برای خرس سیاه آسیایی تعریف نشده است و شاید به همین دلیل هم باشد که یه قلاده از این حیوان در پناه گاه زریبا بم توسط چوپانان مسموم و کشته شده است.
هیچ منطقه حفاظت شده خرس در معرض انقراض در ایران وجود ندارد
به نظر می رسد با وجود افزایش چشمگیر تهدیدهای حیات این حیوان باید هر چه زودتر برنامه مدون و تعریف شده ای برای حمایت و محافظت از آن باید تدوین شود و در این میان آگاه سازی اهالی بومی مناطق زیستی این حیوان بسیار مورد اهمیت قرار دارد.
این فسیل زنده که بیش از 5 میلیون سال بر روی کره خاکی زندگی کرده است و یکی از مهمترین مکانهای اقامتش در ایران , پاکستان است امروز در آستانه انقراض قرار دارد و مرگ یک قلاده از این حیوان در بم بر نگرانیها افزوده است و نباید فراموش کرد که یوزپلنگ آسیایی که در مناطق شمالی کرمان زندگی می کند نیز طی سالهای اخیر شاهد همین سرنوشت بوده است و طی سالهای اخیر شاهد مسموم شدن و تصادف در جاده های کرمان بوده است در صورتیکه حفاظت از این گنجینه گران بها و منتقل کردن این امانت به آیندگان مورد بی توجهی قرار گیرد به این ثروت خدادادی از بین خواهد رفت.
محمد صدوقی، فعال محیط زیست در گفتگو با مهر اظهارداشت: گونه خرس سیاه آسیایی در طبقه حفاظتی آسیب پذیر قرار دارد و به دلیل عدم حمایت صحیح این حیوان در غرب آسیا در لیست قرمز IUCN قرار دارد و در ایران در رده گوشتخواران خرس سیاه آسیایی و یوزپلنگ در این رده قرار دارند.
وی افزود: بسیاری از مکانهای زیستی این حیوان طی سالهای اخیر به مزرعه و باغ تبدیل شده است و این حیوان مجبور به مهاجرت از زیستگاه اصلی خود شده است و ساخت زیر ساختهای انسانی از جمله جاده نیز به دیگر تهدیدهای ادامه حیات این حیوان تبدیل شده است.
صدوقی ادامه داد: طی سالهای اخیر نیز به دلیل کمبود تغذیه این حیوان و نزدیک شده منطقه زیستی حیوان و خرس درگیریهای متعددی گزارش شده است و در نتیجه امکان شکار حیوان افزایش یافته است.
این فعال محیط زیست اضافه کرد: اما آنچه که جالب است این است که با وجود تمام این تهدیدها و قرار گرفتن در معرض انقراض هیچ مکانی در ایران به عنوان منطقه حفاظت شده این حیوان وجود ندارد این درحالی است که استان کرمان با 20 قلاده خرس مهمترین منطقه زندگی خرس سیاه آسیایی در غرب آسیا محسوب می شود.
وی گفت: طبق بررسی های صورت گرفته به نظر می رسد جیرفت، بحر آسمان و دلفارد مهمترین منطقه زندگی این حیوان در استان کرمان است که به همین دلیل پیشنهاد منطقه حفاظت شده خرس در این مکانها داده شده است که هنوز به نتیجه نرسیده است.
فاجعه ای که بر خرس می رود
صدوقی در خصوص وضعیت این حیوان در پاکستان نیز گفت: متاسفانه افراد دوره گرد در این کشور از خرس برای معرکه گیری استفاده می کنند که نسل حیوان را بیشتر در معرض تهدید قرار داده است.
وی افزود: گونه هایی از این حیوان در شرق آسیا زندگی می کند که شاهد تراژدی وحشتناکی هستند بطوریکه مردم محلی این مناطق تصور دارند که کیسه صفرای حیوان خاصیت درمانی دارد و به همین دلیل با استفاده از نصب سوند و اتصال به کیسه صفرای حیوان اقدام به خروج ماده صفرا می کنند و حیوان به مرور زمان ضعیف شده و مرگ دلخراشی خواهد داشت.
وی گفت: این حیوان در ایران شاهد رفتارهای غیر انسانی اینگونه نیست و این جای خوشبختی دارد با این وجود به نظر می رسد باید آگاه سازیهای لازم در خصوص ضرورت حفاظت افراد بومی از این حیوان انجام شود زیرا این حیوان در حالت عادی سعی دارد که از محیط زندگی انسان فاصله گیرد اما وقتی در محیط زندگی این حیوان کشاورزی انجام می شود درنهایت شاهد برخی تعارضات بین خرس و انسان خواهیم بود.
وی گفت: در گذشته نیز در ایران خرس را اکسیر جوانی می دانستند و از اعضای بدن حیوان برای رفع بیماریهای مختلف استفاده می شد اما در نهایت با اقداماتی که صورت گرفت این امر در ایران به صفر رسیده است.
اما از سوی دیگر وضعیت تعارض این حیوان با انسان نگران کننده است بطوریکه تعارضات طی سالهای اخیر بسیار شدیدتر از گذشته شده است گفته می شود همه چیز خواری خرس سیاه آسیایی که مهمترین تشابه انسان و خرس است موجب بروز این تعارضات می شود.
افزایش حمله خرس به مردم بومی
خسارات وارده توسط خرس به باغها و مزارع و عدم حفاظت از مراکز زندگی این حیوان و همچنین نگهداری سلاح گرم توسط عشایر منطقه و استفاده از آن در مقابل خرسها از مهمترین مشکلات موجود در محل زنگی حیوان است.
همچنین در بررسی میدانی که توسط پرسشگران انجام شده است مدارک غیر قابل انکاری از حملات مکرر خرس به ساکنان بومی گزارش شده است اما این موارد در سالهای اخیر کاهش یافته که به احتمال فراوان به دلیل کاهش جمعیت خرس است.
اما باید به این نکته نیز توجه کرد که خرس حیوان تهاجی نیست بلکه رو در رویی ناگهانی افراد بومی در محل زندگی حیوان موجب دفاع حیوان و در نهایت صدمه دیدن انسان شده است.
همین حملات بر حساسیت مردم محلی افزوده است و نگرانیها را در خصوص صدمه جدی به ادامه نسل حیوان افزوده است شاید اوج این تعارضات حمله شبانه خرس به خانه ای چوبی در جنوب کرمان است که در این حادثه خرس پوست سر یک پیرمرد را که درخواب بوده می کند و موجب مرگ این مرد می شود.
در حال حاضر این تعارضات موجب تغییر دیدگاه مردم نسبت به احترام به این حیوان و بی آزاری آن شده است و همین مسئله ضرورت آگاه سازی مردم بومی را از طریق برگزاری کارگاههای محلی بیشتر کرده است.
خبرگزاری مهر
نویسنده: mannane
׀ تاریخ: یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:,
گفته می شود پلنگ دور از مناطق جمعیتی به دام شکارچی یا شکارچیان افتاده و مورد اصابت گلوله های تفگ شکاری قرار گرفته است. طبق شنیده ها در ۱۵۰ سال گذشته در این منطقه عشایری همیشه خبرهایی از کشتار پلنگها گزارش شده است. منطقه پشتکوه جلیل که منطقه ای کوهستانی و پوشیده از جنگلزاران زاگرسی است در طول سالیان گذشته هرگز مورد توجه سازمان حفاظت از محیط زیست نبوده و هر چند وقت یکبار خبر کشتار پلنگ در این منطقه به گوش می رسد.
منطقه پشتکوه واقع در ممسنی فارس و در مجاورت استان کهگیلویه و بویراحمد منطقه ای عشایر نشین است که شغل اصلی مردم آنجا دامداری و کشاورزی در زیر اشکوبهای جنگلهای بلوط است. زندگی سخت در مناطق صعب العبور، نبود برنامه های آموزشی از سوی سازمانهای متولی به خصوص سازمان محیط زیست و آموزش و پرورش باعث شده کشتار گونه های جانوری در این مناطق به رویه ای برای مردم بدل شود چرا که گونه های وحشی حیات دامهایشان را تهدید می کنند.
کشتار پلنگها و دیگر گونه های ارزشمند جانوری پیشتر طبق سنن ایرانی همیشه باعث افتخار مردم بوده است که این افتخار ناشی از نبود آگاهی و دانش عمومی در مورد اهمیت حفاظت از گونه های جانوری و گیاهی در مناطق مختلف ایران است. انتشار تصاویر گرفته شده از سوی مردم البته این کشتارها را برای رسانه ها ملموس تر کرده است اما طبق شنیده ها کشتارهای زیادی در مناطق عشایر نشین زاگرسی وجود دارد که از دوربین شهروند خبرنگاران محفوظ مانده است.
دم پلنگ جدا شده و روی هیزم خشکیده انداخته شده است
به گفته معاون پیشین محیط طبیعی سازمان محیط زیست ایران سالانه ۱۰ تا ۱۲ پلنگ در کشور به دلایل متعدد کشته می شوند که عمده این کشتارها در مناطق زاگرس نشین که زیستگاه اصلی پلنگ ایرانی است گزارش شده است.
محمد باقر صدوق جمعیت پلنگ ایران را برابر آمار گروه گربه سانان “IUCN” (اتحادیه بین المللی حفاظت از طبیعت) نزدیک به ۹۰۰ قلاده دانسته و گفته است” این آمار بسیار خوبی است اما کشتار پلنگها نشان می دهد این گونه ها در معرض خطر هستند و اصول ایمنی و حفاظتی در موردشان به اجرا درنیامده است.”
همچنین محمد صادق فرهادی نیا عضو انجمن یوزپلنگ ایرانی در باره کشتار پلنگها به قانون می گوید: پلنگ کشتهشده ماده و تقریبا بالغ بوده که این حقیقت؛ موضوع را بسیار ناگوارتر میکند. پلنگها در بیش از صد نقطه از ایران زندگی می کننند و بیش از نیمی از آنها در مناطق حفاظت شده نیست. این گونه هم در زاگرس و هم در کوهستانهای البرز زندگی می کند به این دلیل که منابع آبی بیشتری در این مناطق هست.
به گفته این جانور شناس، مناطق زاگرسی برای زندگی پلنگها منطقه خطرناکی است و کشتار زیادی در این مناطق گزارش شده اما در البرز زندگی آنها امن تر است ولی با این حال هر منطقه ای را هم نمی توان مورد حفاظت قرار داد چرا که مناطق زندگی پلنگها گاهی در مجاورت زندگی هزار ساله انسانها بوده و امروز حیاتشان به خطر افتاده و نمی توان مردو دام را از منطقه دور کرد.
چشم پلنگ بر اثر ضربات بعد از گلوله از حدقه درامده است
وی با تاکید بر اینکه تاکنون نام منطقه پشتکوه ممسنی را نشنیده است و هرگز مشاهده پلنگ در این منطقه گزارش نشده گفت: مسئله کشتار گونه ها فقط مختص به پلنگ نیست و در مودر یوزپلنگ و دیگر گونه ها هم وضعیت همین است. چون در زیستگاههای کویری مشکلات کمتری برای حفاظت وجود دارد تمام زیستگاههای یوز مورد حفاظت واقع شده اند. اما به دلیل تعارضات بالا در مناطق زاگرسی حفاظت کمتر است.
فرهادی نیا با اشاره به اینکه حیوانات وحشی در گشت و گذار روزانه گاهی از مرزها و قلمروی تحت حاکمیت خود خارج می شوند و به دست انسانها کشته می شوند تاکید کرد: ۵۰ هزار هکتار مرز قابل توجهی برای زیستگاه یک پلنگ است اما در ایران این مرز رعایت نمی شود. چون هم دام وجود دارد و هم انسانها در تردد میان این قلمرو هستند. طبیعتا اتفاقاتی که می افتد نیاز به آموزش مردم دارد.
وی تاکید کرد: در هیچ جای ایران تا اکنون هیچ گاه پلنگی انسانی را نکشته است و گزارشی در این باره داده نشده است اما پلنگها گاهی از قلمرو مادری رانده می شوند و یا دام و انسان بی اندازه به آنها نزدیک می شوند و گاهی دست به شکار دام اهلی می زنند و مردم نیز آنها را از بین می برند. با این حال وقتی پلنگ کشته می شود قلمرو برای پلنگ بعدی آماده می شود و این چرخه ادامه دارد.
به گفته این پژوهشگر حیات وحش چند کار باید نجات حیات وحش انجام شود که مهمترین آنها آگاهی دادن به مردم است و بعد اگر هزینه های وارده از سوی حیات وحش به مردم بالا است خسارت آن از سوی دولت پرداخت شود. اگر مردم بدانند این چرخه حیات با رعایت الزامات زیست محیطی و حفاظت از دامشان روند مساعد تری برای زندگی خودشان است هرگز دست به کشتار پلنگها نمی زنند.
نگاهی به گوزن زرد در کردستان عراق/
از «نخجیر جنگاوران آشور» تا «نقش سکه ده دیناری»
کوشان مهران: پادشاهان جنگاور آشور در سرزمینی که امروز آن را کردستان عراق می نامیم روزهای خوشی در نخجیرگاه های خویش داشتند. در روزگاران کهن پادشاه آشور سوار بر ارابه های تندرو به شکار «بیزون قفقاز»، «گاو وحشی اوروش» و شیر پرداخته و در کنار لذت از سواری و زوبین اندازی و خدنگ افکنی، خود و سپاهیان چالاک خویش را برای یورش به دیگر سرزمین ها آماده می کردند. (آشوریان در اوج قدرت از دلتای نیل تا کوهستان های زاگرس و کوه های لبنان را پاک می روفتند).
پس از تصرف و نابودی نینوا پایتخت آشوریان به دست قوای متحد ماد و بابلی برای هزاره ها این قوم فراموش شدند و مگر در تورات نامی از این جنگاوران برده می شد ولی از اواسط قرن نوزدهم و با کوشش های باستان شناسانی چون «سر هنری لایارد» به تدریج بناها و کاخ های پرشکوه این تمدن پیدا شد و در این میان «گوزن زرد میان رودان» (Dama dama Mesopotamia) یکی از مهم ترین گونه های حیات وحش آن دوران در کنار شیرهای آسیایی مشاهده می شوند.
با شروع قرن بیستم، از آن شکوه حیات وحش آشور دیگر چندان برجای نمانده بود. صدها سال از نابودی بیزون قفقاز و گاو اوروش می گذشت و آخرین «ببر هیرکانی» در سال 1880 در موصل و آخرین شیر در سال 1914 به احتمال بسیار زیاد نابود شدند. به احتمال بسیار زیاد نسل گوزن «مرال» در اواخر قرن نوزدهم نابود شد و به دلیل شرایط خاص منطقه و وفور انواع سلاح شکاری و جنگی و جنگ و ناامنی چند ده ساله، گونه هایی چون «شوکا»، «سیاه گوش» و «خرس قهوه ای سوری» تا آستانه نابودی پیش رفتند.
زیستگاه های جنگلی زاگرسی پوشیده از بلوط در کنار جنگل های مدیترانه ای شام (سوریه، اردن، لبنان) و فلسطین، مهم ترین زیستگاه گوزن زرد میان رودان به حساب می آمدند. ولی انقراض بزرگ پس از جنگ جهانی اول در خاورمیانه ناگاه این گونه را نیز همانند شیر و «اوریکس عربی» به سرعت به گرداب انقراض افکند.
گوزن زرد در نگاره های آشوری
آخرین گزارش های گوزن زرد در اردن به سال 1930 و در سوریه به 1940 محدود می شود. تا اوایل قرن بیستم هنوز در «سنجاق هکاری» ترکیه در مرز با کردستان عراق گوزن زرد میان رودان وجود داشت وگزارش هایی از مشاهده و زنده گیری گوزن زرد در کردستان عراق تا دهه های نخستین قرن بیستم وجود دارد که کتاب «پستانداران عراق» شواهد جالبی را همراه با دامنه پراکنش شوکا ارائه می کند.
پس از سقوط رژیم صدام و شرایط جدید در کردستان عراق، توجه به احیای گونه های بومی حیات وحش و در کل پاسداشت واقعی و کاربردی محیط زیست یکی از دغدغه های فکری مدیران این منطقه شد و ضرب سکه ده دیناری با تصویری از گوزن زرد میان رودان در کنار سکه هایی با تصویر سیاه گوش و پازن نشان دهنده میزان علاقه به جفظ گونه های حیات وحش است. گویا در چند سال گذشته صحبت هایی برای انتقال تعدادی قوچ و میش ارمنی از ایران برای احیای مجدد جمعیت این گونه نیز بوده است.
در هر حال با توجه به اراده واقعی مدیران محیط زیست این بخش از عراق و وجود جنگل های انبوه بلوط، شاید تنها امید احیا و معرفی مجدد گوزن زرد میان رودان، انتقال تعدادی از این جمعیت چه به شیوه قانونی و یا دور زدن قانون کاغذی باشد.
فراموش نکنیم که از اواخر دهه 1330 تا کنون عملاً جمعیت گوزن زرد در ایران در شرایط نیمه طبیعی پرورش یافته و همواره نیازمند تغذیه دستی و صرف بودجه های کلان و اجرای برنامه هایی به نام معرفی مجدد در فنس بوده که هیچکدام نتیجه ای برای ثبات جمعیت و معرفی مجدد به زیستگاه های اصلی نداشته است.
بهتر است به جای بر افروختن رنگ صورت و متورم نمودن رگ گردن، به فکر انجام یک پروژه مشترک بین ایران و کردستان عراق باشیم و هرگاه که خواستیم به تقلید فرمان و قیصر برای پاک کردن صورت مساله عدم توانایی خود در نجات جمعیت جزیره اشک به دلیل خشکانیدن دریاچه ارومیه برآییم، به عاقبت خوش پلنگ های ارسالی به سوچی قفقاز روسیه اندکی فکر کنیم.
یکی از خوانندگان سبزپرس مجموعه ای از تصاویر شکار را برای ما ارسال کرده که در ادامه می بینید. فرستنده این عکس ها می گوید که همه تصاویر مربوط به استان فارس است و در سال های مختلف (از نیمه دهه 1370 تا کنون) تهیه شده اند. انتشار این عکس ها بدان معنا نیست که تنها در استان فارس چنین اتفاقاتی رخ می دهد، بلکه متاسفانه در تمامی استان ها چنین اتفاقی کم نیستند. مرور این عکس ها چند نکته را نشان می دهد؛ اول اینکه نامِ کاری که این افراد انجام داده اند، قطعا «شکار» نیست، بلکه کشتار بهترین نام برای چنین کاری است. در عکس ها مشخص است که افراد در مواردی دست به کشتار چندین حیوان به طور همزمان زده اند و در بسیاری از موارد، حیوانات جوان و ماده ها نیز هدف گلوله قرار گرفته اند، که با هیچ تعریف و اصولی برای شکار سازگار نیست. در ثانی در اکثر تصاویر، حیوان بر اثر اصابت گلوله و پیش از ذبح شرعی کشته شده؛ در صورتی که در اصول شکار و احکام شرعی، تیراندازی به سوی حیوان باید به گونه ای باشد که توان فرار را از حیوان بگیرد و شکارچی که قصد استفاده از گوشت شکار را دارد، باید آن را ذبح کند. اما آنطور که در تصاویر مشخص است، اکثر این حیوانات شکار شده، پیش از زبح شرعی جان داده اند و در اصطلاح «حرام» شده اند. این نشان می دهد که ضاربان، یا اصلا قصد استفاده از گوشت شکار را نداشته اند و برای تفریح یا مقاصد دیگر حیوان را شکار کرده اند (که بر اساس فتوای قریب به اتفاق مراجع عظام تقلید این کار حرام است) و یا آنکه چندان پایبند به احکام شرع و اصول شکار نبوده اند. در هر صورت، آنطور که آمارهای رسمی نشان می دهد، بیش از 500 هزار اسلحه دارای مجوز و حدود دو برابر این رقم، اسلحه بدون مجوز در کشور وجود دارد. وسیله ای که برای شلیک کردن به طرف حیوانات ساخته شده. برخی معتقدند برای جلوگیری از شکار غیرمجاز و کشتار حیات وحش، سازمان حفاظت محیط زیست باید به طور مرتب پروانه شکار صادر کند و برخی دیگر نیز بحث قرق های اختصاصی (که با سرمایه گذاری بخش خصوصی اداره می شوند و اقدام به حفاظت و پرورش حیوانات و فروش پروانه شکار در محدوده تحت مدیریت خود می کنند) را پیش می کشند. هر چند هر یک از این نظرات، جای بحث و بررسی فراوان دارد اما نباید این واقعیت را فراموش کرد که ظرفیت حیات وحش ایران در حال حاضر، بسیار کمتر از تعداد اسلحه های شکار سطح کشور است و از طرفی، رعایت جدی قانون، افزایش جریمه های شکار غیرمجاز و مجازات های سفت و سخت، پشتیبانی جدی دستگاه قضایی از سازمان حفاظت محیط زیست و محیطبانان می تواند پدیده شکار کشی و شکار غیرمجاز را تا حد زیادی کنترل کند.
از انواع و اقسام دایناسورهایی که از روی فسیلها و دیگر شواهد بازسازی و تصویر شدهاند، پنج نوع خیلی عجیب و غریب انتخاب شده و در این گزارش به مشخصات و عکس تقریبی آنها اشاره میشود. خصوصیت عجیب این دایناسورها در این است که ترکیبهایی خاص دارند.
وقتی به دایناسورها فکر میکنیم، بیشتر ما هیولاهای ستاره و مشهوری مانند «تی رکس» را به یاد میآوریم اما در عرصه صدها میلیون سال زندگی گذشته دایناسورها، انواع بسیار متفاوت و عجیبی وجود داشتهاند. در این گزارش نگاهی داریم به این ترکیب عجیب و انتخابی هفتهنامه ویک:
یک) ترکیبی از جوجه تیغی و طوطی
«پگوماستاکس آفریکانوس» موجودی بوده که ۲۰۰ میلیون سال پیش زندگی میکرده و دندانهای نیش بلند مانند گراز داشته و نوکی مانند طوطی. سرتاسر بدنش مانند تیغ داشته و با ارتفاع حدود ۶۰سانتی متر، نوعی عجیب از پرنده بوده است. به رغم داشتن دندانهایی با شکل متفاوت، تحقیقات اخیر نشان میدهد که گیاهخوار بوده و دندانهای بلندش برای دفاع از خود بوده است. به قول پل سرنو از نشنال جئوگرافیک، اگر این حیوان الان بود، حیوان اهلی جالبی از آن درمیآمد.
دو) دایناسوری با شکم گرد و بدنی پوشیده از پر
به قول برایان سویتک از مجله اسمیتسونین، «تریزوناسور» از آن اسمهایی نیست که خیلی زیاد به گوشتان خورده باشد. اما این شاید یکی از عجیبترین دایناسورهایی باشد که تاحالا پیدا شده است. تصویر آن با هرآنچه در ذهن از دایناسور دارید متفاوت است و یک چیزی فراتر از هر تصویرسازی ذهنی است.»
سه) چیزی میان پستاندار و دایناسور و اندازه ی گربه
«ثریناکسدوان» نزدیک به نیم متر ارتفاع داشته و در جنگلهای آفریقای امروزی و حدود ۲۵۰ میلیون سال پیش زندگی میکرده است. چیزی مانند و شبیه به گربه و پشمالو. قدمت آن به اوایل جانداران تریاسیک بازمیگردد که کارشناسان از آن به عنوان پل میان دایناسورها و پستانداران یاد میکنند. اینگونه پدر جد نوع مدرن پستانداران به شمار میروند.
چهار) دایناسوری که به جای دست، انگشت دارد
شاید برخی تی رکس را مسخره کنند که چرا دست های کوتاهی دارد اما این دایناسوری که این جا میبینید از آن هم عجیبتر است. به جای دست، یک تک انگشت دارد. اسمش «لینکنیکوس» است. نظریه جامع میگوید این دایناسور از حشرات تغذیه میکرده و از این انگشت برای کندن لانه حشرات استفاده میکرده است.
پنج) دایناسوری که طول گردنش، دو برابر طول بدنش است
این دایناسور را در خانواده زرافه فرض کنید. بدنی بزرگ و به شکل عجیبی بدون قواره. همان نوعی که مجبور بوده برای رسیدن به غذا، به سرشاخهها سرک بکشد. نامش «مامنکیاساروس» است که به عقیده دیرین شناسان، از گردن بلندش برای جفت یابی استفاده میکرده و نیز به احتمال زیاد موقع جفت گیری، گردنهایشان را به هم میپیچاندند.
پستانداران نخستين در خطرند؛ فهرست 25 گونه از مهمترين پستانداران نخستين در معرض انقراض منتشر شد فعالان محيط زيست با ارائه يک گزارش جديد در يازدهمين کنفرانس تنوع بيولوژيک اتحاديه جهاني حفاظت از طبيعت، فهرست 25 گونه از مهمترين پستانداران نخستين را که در حال حاضر به طور جدي در معرض خطر انقراض هستند، منتشر کردند.
به گزارش سرويس محيطزيست خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين گزارش با عنوان «پستانداران نخستين در خطرند؛ 25 گونه از مهمترين پستانداران نخستين در معرض خطر از سال 2012 تا 2014 ميلادي» با همکاري مشترک «گروه تخصصي بررسي پستانداران نخستين» تحت نظارت «کميسيون بقاي گونهها» در اتحاديه جهاني حفاظت از طبيعت (IUCN)، انجمن بينالمللي شناخت پستانداران (IPS) و همچنين با مشارکت سازمان بينالمللي حفاظت از محيط زيست (CI) و انجمن علوم و حفاظت از محيط زيست بريستول (BCSF) گردآوري شده است.
به گزارش پايگاه اطلاعرساني اتحاديه جهاني حفاظت از طبيعت، در اين گزارش تاکيد شده است که در حال حاضر شامپانزهها، ميمونها، لمورها و ساير گونههاي پستانداران نخستين در آستانه انقراض و در لبه پرتگاهي نابودي هستند و بايد هر چه سريعتر اقدامات فوري براي حفظ نسل و بقاي آنها صورت گيرد.
در اين گزارش که هر دو سال يکبار از سوي کارشناسان برجسته گونهشناسي ارائه ميشود، تاکيد شده است که مهمترين عواملي که اين گونههاي ارزشمند را به لبه پرتگاه نابودي کشانده شامل تخريب جنگلهاي استوايي، تجارت غيرقانوني حيات وحش و شکار غيرقانوني براي مقاصد تجاري هستند.
در فهرست جديد اسامي 9 گونه از پستانداران نخستين بومي آسيا، شش گونه بومي ماداگاسکار، پنج گونه بومي آفريقا و پنج گونه بومي نواحي «نو- استوايي» منتشر شده است.
همچنين بررسي جداگانه کشورها در اين گزارش نشان ميدهد که ماداگاسکار با دارا بودن شش گونه در معرض انقراض از کل اين 25 گونه، در بالاي اين فهرست قرار گرفته است. پس از آن به ترتيب ويتنام با پنج گونه، اندونزي با سه گونه، برزيل با دو گونه و چين، کلمبيا، ساحل عاج، جمهوري کنگو، اکوادور، گينه استوايي، غنا، کنيا، پرو، سريلانکا، تانزانيا و بالاخره ونزوئلا هر کدام با دارا بودن يک گونه در معرض انقراض در جايگاههاي بعدي اين دستهبندي قرار گرفتهاند.
فعالان محيط زيست با توجه به جزئيات اين گزارش تاکيد دارند که بايد اقدامات فوري براي حفظ گونههاي به شدت در معرض خطر مانند ميمونهاي گونه Pygmy Tarsier ، بومي نواحي جنوبي و مرکزي جزيره سولاوسي صورت گيرد. ظاهرا از اين گونه در سال 2008 ميلادي فقط سه نمونه در پارک ملي «لور لنيدو» و يک ميمون ديگر در طبيعت مشاهده شده است. جمعيت بسيار اندکي که از اين پستانداران نخستين باقي مانده، هماکنون به شدت از سوي انسانها تهديد ميشوند. لمورهاي بومي ماداگاسکار نيز در شرايط مشابهي هستند.
بر اساس اين گزارش، بيش از نيمي (54 درصد) از کل 633 گونه پستاندار نخستين که در حال حاضر در کل حياتوحش جهان موجود هستند در فهرست قرمز گونههاي در معرض انقراض IUCN گنجانده شدهاند.
کد خبر :7829 زمان مخابره: 11:29:49 - 26/7/1391
نویسنده: mannane
׀ تاریخ: پنج شنبه 27 مهر 1391برچسب:,
رييس اداره حفاظت محيطزيست مشگينشهر گفت: يک قلاده خرس قهوهاي که به قصد خوردن آب در استخر افتاده بود، با ضربات اجسام سخت از پاي درآمد.
به گزارش ايسنا، حسين دهقاني در اين باره گفت: به دنبال اين حادثه کارشناسان اداره حفاظت محيط زيست و شبکه دامپزشکي شهرستان در محل حاضر شده و پس از معاينه لاشه و تاييد نحوه کشتهشدن حيوان صاحب باغ را به عنوان متهم اصلي تحويل مقامات قضايي دادند. به گزارش اداره حفاظت محيط زيست مشگين شهر، وي گفت: در اين ماجرا صاحبباغ در حالي که ميتوانست با مطلعکردن ماموران اداره حفاظت محيط زيست زمينه نجات و بازگرداندن اين حيوان به آغوش طبيعت را فراهم کند از اين کار خودداري کرد. وي از باغداران خواست براي جلوگيري از حوادث مشابه نسبت به ايمنسازي استخرهاي خود اقدام کرده و از هرگونه تعرض نسبت به حيوانات خودداري کنند.
نویسنده: mannane
׀ تاریخ: پنج شنبه 27 مهر 1391برچسب:,
مدیرکل حفاظت محیط زیست خراسان رضوی از فراهم شدن شرایط زادآوری گورخر ایرانی در سایت تحقیق، مدیریت و رهاسازی این گونه در خطر انقراض خبر داد.
به گزارش ایسنا - منطقه خراسان، حمید جلاوندی اظهارکرد: با انتقال یک راس گورخر نر از پارک ملی خبر واقع در شهرستان بافت استان کرمان به این سایت واقع در پناهگاه حیاتوحش دشت لاغری شهرستان بردسکن، شرایط زادآوری این گونه ارزشمند فراهم آمد. وی افزود: این گونه به روش استتار و کمین زندهگیری و به سایت مورد نظر منتقل شده است. جلاوندی خاطرنشان کرد: از سال 1389 که انتقال سه راس گورخر ماده از استان یزد به این سایت صورت پذیرفت، رایزنی و پیگیریهای لازم برای انتقال گونه نر در حال انجام بود و سرانجام با همکاری اداره کل حفاظت محیط زیست استان کرمان، این موضوع محقق شد. وی اظهارامیدواری کرد: با حضور گونه نر در این سایت، پناهگاه حیاتوحش دشت لاغری باز هم بتواند همچون گذشته زیستگاه امنی برای این گونه ارزشمند باشد.
نویسنده: mannane
׀ تاریخ: پنج شنبه 27 مهر 1391برچسب:,
اتحاديه جهاني حفاظت از طبيعت (IUCN) در بيانيه جديدي اعلام کرد: در شرايطي که فقط حدود 100 جفت آبچليک منقار قاشقي در کل حيات وحش جهان باقي مانده، ادامه حيات اين پرندگان کمياب با بحران مواجه شده است.
به گزارش سرويس «محيط زيست» خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، به منظور نجات اين گونه از خطر نابودي، ائتلاف جهاني SOS با نام کامل Save Our Species به معني «گونههاي ما را نجات دهيد» و با مشارکت IUCN، از يک پروژه ابتکاري جديد با هدف افزايش جمعيت آبچليکهاي منقار قاشقي در زيستگاههاي تابستاني آنها در روسيه حمايت کرد.
به گزارش پايگاه اطلاع رساني اتحاديه جهاني حفاظت از طبيعت، صندوق حمايت از پرندگان وحشي و تالابها بعنوان يکي از اعضاي IUCN با همکاري باغ وحش مسکو و مرکز حمايت از پرندگان روسيه اخيرا به موفقيتهاي چشمگيري در زمينه جفت گيري، پرورش و آزاد کردن 9 جوجه آبچليک منقار قاشقي در طبيعت دست يافتهاند.
نام اين پرونده در فهرست قرمز گونههاي در معرض انقراض IUCN به چشم ميخورد. اين 9 جوجه در زيستگاههاي ناحيه پوشش گياهي توندرا در منطقه چوکوتکا واقع در شرق روسيه پرورش يافته و تحت مراقبت قرار گرفتهاند.
نویسنده: mannane
׀ تاریخ: پنج شنبه 27 مهر 1391برچسب:,
گروه حيات وحش: التهابي تازه براي محيط زيست ايران. قتل يک شکارچي ديگر محيطباناني ديگر را روانه زندان کرد. خونخواهان شکارچي مقتول هم اکنون پاسگاه محيطباني و منطقه حفاظت شده قميشلو را محاصر کرده اند.
به گزارش خبرگزاري مستقل محيط زيست ايران ماجرا چهارشنبه گذشته رخ داد. هنگامي که در زدوخورد مابين شکاچياني غير مجاز با محيطبانان يک شکارچي جوان به نام رضواني کشته شد. منسوبان او ادعا کرده اند گلوله از پشت به اين شکارچي اصابت کرده است. متعاقب اين حادثه پنج محيطبان منطقه قميشلو دستگير و روانه زندان شده اند.
بر اساس اين گزارش مقتول اهل تيران استان اصفهان بوده و هم اکنون شماري از اهالي اين منطقه به خونخواهي او قميشلو را محاصره کرده اند و اوضاع منطقه ملتهب گزارش شده است. هنوز سازمان حفاظت محيط زيست در اين باره واکنشي نشان نداده است.
نویسنده: mannane
׀ تاریخ: پنج شنبه 27 مهر 1391برچسب:,
مارمولک شاخدار یکی از مجهز ترین جانداران برای دفاع از جان خود است تا جایی که می توان آن را وزیر سخت جان دفاع از طبیعت نامید. این مارمولک مانند آفتاب پرست می تواند به رنگ محیطی که در آن قرار دارد در بیایید. بخاطر رنگ بندی و وجود رگه های قهوه ای در پشتش می تواند به راحتی بروی صخره ها راه برود.
روش دیگر این جاندار برای دفاع از خود باد کردن بدنش است که باعث می شود در برابر دشمن بزرگتر به نظر می رسد.اما اسلحه دیگر این موجود این است که می تواند مقداری از خونش را از چشمانش تا ناحیه ۵ / ۱ متر پرتاب کند و باعث ایجاد رعب در دشمنش شود.این خون سمی نیست ولی باعث گیج شدن دشمنش می شود!
این جاندار دارای سرشاخ های متعددی در پشت خود است و فلس های زیادی را نیز در اطراف خود دارد.
این جانداران عاشق تغذیه از عنکبوت ها هستند! ولی زنجیره اصلی این جاندار یعنی ۷۰ درصد تفذیه خود را از مورچه ها انجام می دهد و به دلیل مورچه خوار بودن این جاندار و استفاده از آفات شیمیایی در مزارع بر علیه مورچه ها نسل این جاندار در معرض انقراض قرار دارد این سوسمار از سوسک ها نیز تغذیه می کند.این مارمولک شاخدار در سال ۱۹۳۳ در تگزاس کشف شد. اندازه این جاندار ۶۹ میلی متر برای نرها است که گاهی تا 94 میلی متر نیز می رسد، این اندازه برای ماده ها ۱۱۴ میلی متر است.
در روزهای گرم این جاندار سعی می کند در سایه حرکت بکند و در نواحی نیمه خشک باشد.۱۴ گونه مارمولک شاخدار در شمال آمریکا ثبت شده است که هفت گونه آنها تخم گذار و بقیه آنها زنده زا هستند. مارمولک شاخدار برای خواب زمستان شن و ماسه ها و خاک ها را حفاری می کند.
منبع: http://zistboom.com/7862/
نویسنده: mannane
׀ تاریخ: دو شنبه 24 مهر 1391برچسب:,
پزشکان خوردن ماهی را توصیه می کنند ولی آیا خبر دارید که یک ماهی به نام “ پیرانا” آدم می خورد؟! ماهی های پیرانا به خاطر دندان های تیز و کاردی شکل، حمله دسته جمعی و تکه تکه کندن گوشت قربانی با حملات سریع، برق آسا و دردناک شهره اند.
در حقیقت باید گفت این ماهی در مناطق آمریکای جنوبی در جایی که زیستگاه او محسوب می شود، شهرت زیادی به درندگی و خونریزی دارد. این ماهی به صورت دسته جمعی در آبهای کم عمق زندگی می کند و می تواند به هر موجودی که ممکن است بر حسب اتفاق در رودخانه پرت شود حمله کرده و در مدت زمان خیلی کمی اسکلت او را خالی از گوشت پس بفرستد!
پیرانا معمولا از ماهیهای کوچکتر تغذیه می کند و این کار اغلب به سادگی با گازگرفتن از فلس یا باله ی آنها صورت می پذیرد. ولی این ماهیها تحت شرایط معین به خصوص اگر در یک دریاچه ی خشک به دام بیافتند به هر نوع حیوان دیگری که اشتباهاً در آب بیافتد حمله خواهند کرد. البته فقط چهار یا پنج گونه از مجموع ۲۰ گونه ی پیرانا از این لحاظ خطرناک هستند.
ماهی های پیرانا منطقه هایی از آبهای آمریکای جنوبی را که دارای آبهای تازه است به عنوان محل زندگی انتخاب می کنند، و گونه های گوشتخوار درقالب دسته های بزرگ ماهی به سوی خون و همچنین حرکت در آب جذب می شوند. بعضی از قبایل هندی ساکن آمریکای جنوبی به طور سنتی از دندانهای پیرانا به عنوان ابزارهای بریدن استفاده می کنند.
محل زندگی پیرانای شکم سرخ یک منطقه ی کاملا وسیع در آمریکای جنوبی است و تقریباً در هر شاخه از رودخانه ی آمازون لانه می گزیند.
با این همه پیرانا ماهی مهاجم و درنده ای است که باید با احترام قابل ملاحظه ای در آکواریوم ها نگه داشته شود زیرا ممکن است با دندانهای غیرعادی خود صاحبان آکواریوم را گاز بگیرد!
یک واقعیت جالب توجه در مورد ماهیهای پیرانا این است که آنها دندانهای خود را مانند جنس کروکودیل، در طول دوران زندگیشان جایگزین می کنند. البته آنها به جای جایگزین کردن دندانها به طور یکی یکی، کل ردیف دندانهایشان را به چهار قسمت تقسیم کرده (یعنی هر ردیف به دو قسمت)، و سپس هر یک چهارم از دندانها را که جایگزین کردند نوبت به یک چهارم بعدی می رسد و همین طور تا آخر؛ و این روند بدان معنی است که در یک زمان حداکثر یکی از چهار قسمت تعیین شده ممکن است بدون دندان باقی بماند. و دندانهای جدید دو روز بعد در جای دندانهای قبلی که افتاده اند، رویش پیدا می کند. علت این نحو ریختن دندان، شکل خاص استخوان بندی دندانی در پیرانا است که در آن هر دندان در دندانهای اطراف خود قفل می شود. و این یعنی در بین دندانهای پیرانا درز وجود نداشته و لثه ی آن نیز فقط در قسمت فوقانی دندانها بوده و تا بین دندانها پیش روی نمی کند پس کل ردیف دندانها مثل لبه ی یک چاقوی برنده به هم چفت می شوند که این قابلیت به آنها امکان می دهد تکه های بزرگی از گوشت شکار خود را به آسانی پاره کنند. و نیازی به یاد آوری نیست که دندانهای پیرانا به قدری محکم و سخت هستند که می توانند این لبه ی تیز را تا مدت زیادی حفظ کنند. و در صورت کند شدن آن پیرانا دندانهای خود را همانطور که شرح داده شد، جایگزین می نماید.
به طور مثال اگر یک گاو زخمی از روی یک پل به درون رودخانه ای که پیرانا در آن زیست می کند، پرت شود در حدود ۱۵ دقیقه ی بعد استخوانهای گاو بر روی آب مشاهده می شود. و این کار معمولاً توسط یک گروه از پیراناهای بالغ قابل انجام است.
منبع:http://zistboom.com/7703/
نویسنده: mannane
׀ تاریخ: دو شنبه 24 مهر 1391برچسب:,
عباس گلکار : به محیط زیست و طبیعت اطرافم بسیار علاقه مندم، این کهن بوم و بر را هم عمیق دوست دارم و برای آبادی و آزادی هر چه بیشترش با قلم می کوشم. چند سال با هفته نامه “گل آقا” در صفحه ای به نام “گلکاریکلماتور” می نوشتم، گاهی شبیه شعر می شد و گاهی کاریکلماتور! مرتکب چاپ دو کتاب به نام های «ماه نگران زمین است» و « سکوت سراپا گوش است» هم شده ام که در بازار موجود است. اگر مجالی بود برای سایت زیست بوم از این دست خواهم نوشت. عجالتاً قسمت دوم را بخوانید:
- قفس، عرصه ی پرواز مگس هم نیست.
- قفس، خانه ی امن پرنده ی بی پرواز است.
- پرنده ای که با قفس اش کنار آمده احساس آزادی می کند.
- آب روان از مرگِ ماندن می گریزد.
- سبز که نباشی، بی باد هم فرو می ریزی.
- مُرداب، از انزوا آب می خورد.
- مُرداب، دریای رود بی رویاست.
- درختی که از زمستان بترسد به بهار نمی رسد.
- به دستور خشکسالی گُل کردن در ملاء عام ممنوع است.
- ستاره محو تماشای طلوع می شود.
- دودکشها آسمان را آستر میکشند.
- کفش دوزک پا برهنه است.
- طوفان، درخت خشکیده را آسانتر میاندازد.
- در خشکسالی یخِ سراب میگیرد.
- درخت تا زنده است دستهی تبر نمیشود.
- کابوسِ خشکسالی، صدای پای آب است.
- به حکمِ خشکسالی، شکوفه در حصارِ خشکِ شاخه ماند.
- آتش، جنگل را خاموش کرد.
- سهم بارانِ هر درخت بریده، به آسیابِ سیل ریخته میشود.
- درختِ خشکیده بیرونِ چارفصل ایستاده است.
- درخت خشکیده فقط به آتش جوابِ روشن داد.
- درخت خشکیده رهگذر خسته را به صرفِ سایه هم دعوت نمیکند.
خرس پاندا غذاي چينيهاي باستان دانشمندان اعلام کردند که خرسهاي پاندا که گنجينه ملي چين به شمار ميآيد، هزاران سال پيش غذاي اصلي ساکنان نخستين اين سرزمين بودند.
به گزارش خبرگزاري فارس به نقل از زينيوز، طبق گفته ديرينهشناسان، ساکنان پيش از تاريخ اين سرزمين در منطقهاي که امروزه «چونگ کينگ» ناميده ميشود، خرسهاي پاندا را شکار ميکردند و ميخوردند.
وي گوانگ بيائو، ديرينهشناس دانشگاه پکن گفت: فسيلهاي متعددي از پانداها در اين منطقه کشف شده است که نشان ميدهد بسياري از اين حيوانات به دست انسان شکار شده بودند.
وي با اشاره به اين که انسانهاي ماقبل تاريخ حيواناتي را که منفعتي براي آنها نداشتند شکار نميکردند، گفت: پانداها در آن زمان به بزرگي امروز نبودند و جثهاي به اندازه سگهاي تبتي داشتند و انسانها بهراحتي آنها را شکار ميکردند.
پانداها 10 هزار تا يک ميليون سال قبل در ارتفاعات چونگ کينگ ميزيستند و سپس به سمت سيچوان که اکنون محل زندگي پانداها ناميده ميشود، کوچ کردند.
دانشمندان معتقدند که علت اصلي مهاجرت دستهجمعي اين حيوانات کاهش منابع غذايي آنها همچون بامبو به دليل تغييرات آب و هوايي بوده است.
نویسنده: mannane
׀ تاریخ: دو شنبه 24 مهر 1391برچسب:,
خبر فوري- اختصاصي ايرن قميشلو در محاصره خونخواهان شکارچي مقتول تيراني ايران- گروه حيات وحش: التهابي تازه براي محيط زيست ايران. قتل يک شکارچي ديگر محيطباناني ديگر را روانه زندان کرد. خونخواهان شکارچي مقتول هم اکنون پاسگاه محيطباني و منطقه حفاظت شده قميشلو را محاصر کرده اند.
به گزارش خبرگزاري مستقل محيط زيست ايران ماجرا چهارشنبه گذشته رخ داد. هنگامي که در زدوخورد مابين شکاچياني غير مجاز با محيطبانان يک شکارچي جوان به نام رضواني کشته شد. منسوبان او ادعا کرده اند گلوله از پشت به اين شکارچي اصابت کرده است. متعاقب اين حادثه پنج محيطبان منطقه قميشلو دستگير و روانه زندان شده اند.
بر اساس اين گزارش مقتول اهل تيران استان اصفهان بوده و هم اکنون شماري از اهالي اين منطقه به خونخواهي او قميشلو را محاصره کرده اند و اوضاع منطقه ملتهب گزارش شده است. هنوز سازمان حفاظت محيط زيست در اين باره واکنشي نشان نداده است.
نویسنده: mannane
׀ تاریخ: دو شنبه 24 مهر 1391برچسب:,
اتحاديه جهاني حفاظت از طبيعت (IUCN) در بيانيه جديدي اعلام کرد: در شرايطي که فقط حدود 100 جفت آبچليک منقار قاشقي در کل حيات وحش جهان باقي مانده، ادامه حيات اين پرندگان کمياب با بحران مواجه شده است.
به گزارش سرويس «محيط زيست» خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، به منظور نجات اين گونه از خطر نابودي، ائتلاف جهاني SOS با نام کامل Save Our Species به معني «گونههاي ما را نجات دهيد» و با مشارکت IUCN، از يک پروژه ابتکاري جديد با هدف افزايش جمعيت آبچليکهاي منقار قاشقي در زيستگاههاي تابستاني آنها در روسيه حمايت کرد.
به گزارش پايگاه اطلاع رساني اتحاديه جهاني حفاظت از طبيعت، صندوق حمايت از پرندگان وحشي و تالابها بعنوان يکي از اعضاي IUCN با همکاري باغ وحش مسکو و مرکز حمايت از پرندگان روسيه اخيرا به موفقيتهاي چشمگيري در زمينه جفت گيري، پرورش و آزاد کردن 9 جوجه آبچليک منقار قاشقي در طبيعت دست يافتهاند.
نام اين پرونده در فهرست قرمز گونههاي در معرض انقراض IUCN به چشم ميخورد. اين 9 جوجه در زيستگاههاي ناحيه پوشش گياهي توندرا در منطقه چوکوتکا واقع در شرق روسيه پرورش يافته و تحت مراقبت قرار گرفتهاند.
نویسنده: mannane
׀ تاریخ: دو شنبه 24 مهر 1391برچسب:,
رييس اداره حفاظت محيطزيست مشگينشهر گفت: يک قلاده خرس قهوهاي که به قصد خوردن آب در استخر افتاده بود، با ضربات اجسام سخت از پاي درآمد.
به گزارش ايسنا، حسين دهقاني در اين باره گفت: به دنبال اين حادثه کارشناسان اداره حفاظت محيط زيست و شبکه دامپزشکي شهرستان در محل حاضر شده و پس از معاينه لاشه و تاييد نحوه کشتهشدن حيوان صاحب باغ را به عنوان متهم اصلي تحويل مقامات قضايي دادند. به گزارش اداره حفاظت محيط زيست مشگين شهر، وي گفت: در اين ماجرا صاحبباغ در حالي که ميتوانست با مطلعکردن ماموران اداره حفاظت محيط زيست زمينه نجات و بازگرداندن اين حيوان به آغوش طبيعت را فراهم کند از اين کار خودداري کرد. وي از باغداران خواست براي جلوگيري از حوادث مشابه نسبت به ايمنسازي استخرهاي خود اقدام کرده و از هرگونه تعرض نسبت به حيوانات خودداري کنند.
نویسنده: mannane
׀ تاریخ: دو شنبه 24 مهر 1391برچسب:,
هوشنگ ضيايي: سازمان محيط زيست به جاي صدور جوابيه اقدامات مناسب انجام دهد
فروش گوزن زرد ايراني در بازار سليمانيه عراق
يک استاد دانشگاه گفت: بر اساس گزارش هاي محلي، يک راس گوزن زرد ايراني در کردستان سليمانيه عراق به فروش رسيده است.
خبرگزاري موج به نقل از هوشنگ ضيايي، استاد دانشگاه و انتقال دهنده گوزن زرد ايراني به جزيره اشک درياچه اروميه، نوشت: در گذشته تصور مي شد، نسل گوزن زرد ايراني منقرض شده است. وي افزود: 60 سال پيش گوزن زرد ايراني در جنگل هاي دز و کرخه خوزستان مشاهده و تعدادي از آنها با هدف تکثير به دشت ناز ساري منتقل شود.
ضيايي خاطر نشان ساخت: با توجه به وضعيت مطلوب زيستگاهي در جزيره اشک واقع در درياچه اروميه، در سال 56، سه گوزن زرد شامل دو ماده و يک نر از دشت ناز به اين منطقه منتقل و در سال 60 تعداد بيشتري گوزن زرد به اين ناحيه انتقال يافت.
وي گفت: در حال حاضر جمعيت گوزن هاي زرد ايراني در جزيره اشک به 300 راس رسيده و به دليل ايجاد سکون در رشد جمعيت اين گونه، حدود 30 راس از گوزن هاي زرد مجددا به خوزستان منتقل شدند.
اين استاد دانشگاه درباره دلايل مساعد بودن شرايط جزيره اشک و تکثير گونه گوزن زرد ايراني، بيان داشت: در اين جزيره هيچ شکارچي طبيعي براي گوزن زرد وجود نداشت. وي ادامه داد: اين جزيره يک چشمه داشت بنابراين دو آبشخور ديگر براي استقرار اين گونه ساخته شد.
منتقل کننده گوزن زرد ايراني به جزيره اشک درباره دلايل خروج اين گونه از جزيره اشک، اذعان داشت: جزيره اشک مکاني است که اطراف آن را آب احاطه کرده و امکان ورود شکارچيان به اين منطقه وجود نداشت. وي افزود: گوزن هاي زرد نيز قادر نبودند از اين جزيره خارج شوند بنابراين شرايط امني براي زندگي آنها فراهم شده بود اما با خشک شدن درياچه اروميه، امکان خروج اين گونه از جزيره فراهم شد.
ضيايي ورود شکارچيان طبيعي به جزيره اشک را يکي از دلايل خروج گوزن هاي زرد از اين منطقه دانست و گفت: گوزن هاي زرد تا کنون حتي شغال نيز نديده اند، بنابراين با خشک شدن آب درياچه اروميه و امکان ورود شغال ها به اين جزيره، دچار اضطراب شده و ممکن است به اين دليل از جزيره خارج شده باشند.
وي خشک شدن چشمه ها را دومين دليل خروج گوزن زرد از جزيره اشک اعلام کرد.
اين استاد دانشگاه ادامه داد: آغاز فصل جفت گيري گوزن هاي زرد، دليل ديگري براي خروج اين گونه از جزيره است زيرا فصل جفت گيري اين گونه از اوايل شهريور آغاز مي شود و نرها براي تعيين قلمرو با هم مي جنگند. وي اضافه کرد: اين نزاع ها سبب شده جوانترها که تاکنون امکان خروج از جزيره را نداشته اند، به دليل ترشح هورمون هاي جنسي گيج شده و از محدوده جزيره خارج شوند.ضيايي فصل جفت گيري گوزن هاي زرد را يک ماه اعلام کرد.
وي وزش بادهاي نمکي و پوشيده شدن علف ها از رسوبات شور را يکي ديگر از دلايل خروج گوزن هاي زرد از جزيره دانست.
اين منتقل کننده گوزن زرد به جزيره اشک با تاکيد بر اينکه تا کنون هيچ مطالعه دقيقي درباره دلايل خروج گوزن زرد انجام نشده، درباره اظهارات اخير رييس سازمان محيط زيست مبني بر انعکاس نور خورشيد توسط نمک هاي درياچه اروميه و تاثير آن بر چشم گوزن هاي زرد، اظهار داشت: بايد با مطالعات کارشناسي دقيق در اين زمينه اظهار نظر کرد.
وي ادامه داد: ممکن است يک عامل يا مجموعه اي از عوامل منجر به خروج گوزن هاي زرد از جزيره اشک شود اما براي اظهار نظر قطعي نياز به بررسي هاي کارشناسانه داريم و به صرف گفته هاي يک نفر، نمي توان مسايل را تاييد يا رد کرد.
ضيايي از گير کردن گوزن هاي زرد در لجن زارهاي اطراف درياچه اروميه خبرداد و افزود: محيط بانان تلاش هاي زيادي براي نجات دادن اين گوزن ها انجام داده اند.
وي با اشاره به گزارش هاي مردمي رسيده از منطقه، خاطر نشان ساخت: حداقل يک گوزن زرد در قره قشلاق بوسيله شکارچيان شکار شده و گارد آذربايجان شرقي متخلف را دستگير کرده است. صورتجلسه رسمي نيز براي آن تهيه شده است.
اين استاد دانشگاه افزود: همچنين لاشه يک گوزن زرد در لجن زارهاي اطراف درياچه اروميه پيدا شده و بخشي از گوزن ها در مزارع جنوب اطراف درياچه اروميه مشاهده شده اند، در اين شرايط برخي نيز اقدام به شکار اين گونه مي کنند.
وي وضعيت گوزن هاي زرد ايراني را اسف انگيز توصيف کرد و افزود: سازمان حفاظت محيط زيست براي حفظ اين گونه بايد برنامه هاي آموزشي و اطلاع رساني مناسبي براي مردم و جوامع محلي برگزار کرده و به مردم بگويد که اين گونه بسيار ارزشمند است.
ضيايي ادامه داد: در حال حاضر بسياري از سازمان هاي مردم نهاد، علاقمند هستند که در زمينه اطلاع رساني به مردم، با سازمان حفاظت محيط زيست همکاري کنند.
وي اذعان داشت: مشکلات پيش آمده براي گوزن زرد ايراني به دليل کم کاري سازمان حفاظت محيط زيست نيست، محيط بانان شبانه روز کار مي کنند اما به دليل کمبود پرسنل به راحتي امکان کنترل شرايط وجود ندارد.
اين استاد دانشگاه اظهار اميدواري کرد: سازمان حفاظت محيط زيست فقط اکتفا به صدور جوابيه نکند بلکه اقدامات مناسبي در اين زمينه انجام دهد.
وي افزود: مشکلات فعلي پيش آمده براي جزيره اشک و درياچه اروميه ناشي از سدسازي هاي بي رويه و مهندسان مشاوري است که با ساخت سدها موافقت کرده اند، هيچ يک از مشکلات فعلي به دليل عملکرد سازمان حفاظت محيط زيست نيست.
ضيايي با اشاره به تمايل بسياري از کارشناسان داوطلب براي حضور در جزيره اشک و کمک به بهبود وضعيت گوزن هاي زرد ايراني، بيان داشت: در پروژه حفاظت از يوزپلنگ ايراني، تجربيات موفقي در زمينه استفاده از کارشناسان در قالب سازمان هاي مردم نهاد داشتيم.
وي ادامه داد: دو سازمان مردم نهاد در پروژه يوزپلنگ ايراني تشکيل شد. اين دو مجموعه از حمايت نهادهاي بين المللي استفاد کردند و کارشناسان جوان آنها در مناطق مختلف حضور يافته و به مردم آموزش دادند.
منتقل کننده گوزن زرد ايراني به جزيره اشک گفت: اين آموزش ها به حدي بر مردم منطقه تاثيرگذار بود که حتي يک قلاده يوزپلنگي که شکارچيان قصد فروش آنرا داشتند به بهاي دو ميليون تومان بوسيله جوامع محلي خريداري و به محيط زيست تحويل داده شد.
وي افزود: در حال حاضر اين يوزپلنگ که بعدها کوشکي نام گرفت در خراسان شمالي نگهداري مي شود.
ضيايي در پاسخ به اينکه کدام زيستگاه ها براي انتقال گوزن زرد ايراني مناسب است، اظهار داشت: زيستگاه هاي مناسبي در منطقه آذربايجان نظير منطقه سردشت وجود دارد همچنين زيستگاه هاي زاگرسي براي انتقال اين گونه مناسب هستند.
وي گفت: البته به دليل اينکه اين حيوانات با شرايط جديد آشنا نيستند، يکسال بايد آنها را بوسيله محيط بانان تحت حمايت قرار داد تا شکارچيان به سراغ آنها نروند، پس از آن به تدريج زمينه زندگي مستقل اين گوزن ها در محيط فراهم خواهد شد.
اين استاد دانشگاه اذعان داشت: براي گوزن هاي رها شده بايد از گردنبندهاي ماهواره اي استفاده کرد تا امکان رديابي آنها وجود داشته باشد.
نوشته شده در ساعت 09:16:32 , مورخ 22/07/1391
کد خبر : 91071056
منبع:http://isdle.ir/news/index.php?news=8829
نویسنده: mannane
׀ تاریخ: یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:,
نوشته شده در ساعت 12:47:03 , مورخ 22/07/1391
کد خبر : 91071057
منبع:http://isdle.ir/news/index.php?news=8830
پس از چندین سال جستجو:
گونه «آگامای سروزغی دم سیاه» در «کلوت بابک» شناسایی شد
پژوهشگران «کانون سبز فارس» موفق شدند تا پس از سال ها جستجو، یک گونه مارمولک به نام «آگامای سروزغی دم سیاه» را در «کلوت بابک» شناسایی کنند. دمای عمومی این منطقه 62 درجه سانتیگراد است و پیشتر تصور آن می رفت که هیچ گونه زنده ای در این منطقه قادر به زندگی نیست.
«بهمن ایزدی»، رئیس هیئت مدیره کانون سبز فارس در این باره به سبزپرس گفت: در ادامه تحقیقات چندین ساله کانون سبز فارس در خصوص مطالعه و شناسایی پدیده های طبیعی بیابان لوت و همچنین بررسی چرخه اکولوژی لوت که به شناسایی و جمع آوری بیش از چهل گونه جانوری اندمیک و منحصر بفرد این بیابان منجر شده است، در روزهای پایانی تیرماه سال جاری پس از سال ها جستجو و پژوهش، موفق به شناسایی آگامای سر وزغی دم سیاه در زیستگاهشان واقع در کلوت بابک در جنوب شرق منطقه گندم بریان (ریگ سوخته) و در دمای بیش از 62 درجه سانتیگراد شدند.
او ادامه داد: در این برنامه تحقیقاتی دو آگاما توسط محققان کانون سبز فارس زنده گیری شدند و پس از بررسی و مطالعه خزنده شناسان در خصوص گونه و جنس این خزندگان و همچنین مطالعه رفتار آنان در دما و اقالیم گوناگون، طی 70 روز تحت نظر و مورد مطالعه و تحقیق بیولوژیست ها و خزنده شناسان قرار گرفتند. سپس آگاماهای مذکور طی برنامه سفر به لوت که در هفته گذشته برگزار گردید، به زیستگاهشان انتقال و رهسازی شدند.
این فعال محیط زیست خاطرنشان کرد: آگاماهای بیابان لوت برای نخستین بار، شناسایی و زنده گیری شدند و براساس نظر کارشناسان این گونه با دیگر گونه ها از نظر اندام، رنگ و برخی رفتارها تغییراتی دارد که متأثر از وضعیت ژئومرفولوژی زیستگاهشان است و ضمن منحصر بفرد بودنشان، از جمله هویت های ارزشمند طبیعی بیابان لوت محسوب می شود.
او تاکید کرد: منحصر بفرد بودن این گونه، برنامه های مدیریت پایش و حفاظت از تنوع زیستی و مناطق طبیعی بیابان لوت را طلب می کند تا توسط برنامه ریزان بخش دولتی ذیربط مورد حمایت جدی قرار گیرند.
شناسایی این گونه های زنده در حالی است که پیش از این، همواره اعلام می شد که منطقه گندم بریان و کلوت بابک به دلیل گرمای بیش از حد تحمل جانداران، فاقد گیاه و جانور و هرگونه صورت حیات از جمله میکروارگانیزم های زنده است.
نویسنده: mannane
׀ تاریخ: یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:,
یک گونه سوسک جدید در غارهای دور افتاده آریزونا در آمریکا کشف شده که دارای شاخکهای بلند و پاهای ظریف و مو دار است.
به گزارش مهر، این سوسک جدید Eleodes wynnei به نام کاشف آن نامگذاری شده است. جت وین محقق دانشگاه آریزونای شمالی این سوسک را کشف شده است.
براساس بیانیه دانشگاه آریزونای شمالی وین و همکارانش از سال ۲۰۰۵ سه سرده جدید را در رده بندی حشرات شناسایی کرده است. سرده واژه ای است که در طبقه بندی های زیستی بین گونه و خانواده قرار می گیرد.آنها همچنین ۲۰ نوع جانور مفصل دار را که در غار زندگی می کنند را در منطقه گرند کانیون شناسایی کرده اند.
وی پنج گونه جدید از حشرات را در پارک ملی راپا نویی در جزیره ایستر و چهار گونه جدید را در پارک ملی ال مالپس در غرب نیومکزیکو کشف کرده است.گونه جدید سوسک کشف شده در آریزونا با شاخکهای بلند
این سوسک تازه کشف شده تنها در شمال غربی آریزونا و جنوب غربی ایالت اوتا در آمریکا مشاهده می شود.وی اظهار داشت: تجربه نامگذاری یک گونه حشره به اسم من به نوعی تحقیر کننده است، من بیشتر به ارائه علم دقیق و جزئیاتی از حفظ و مدیریت غارها اهمیت می دهم.
غارها یکی از حساسترین نقاط سکونت برای حشرات در سیاره ماه هستند. این غارها در زیرپاهای ما قرار داند و اکوسیستم آنها در سیستمهای مدیریت حفظ منابع نادیده گرفته شده است.وی اظهار داشت: چندین پارک ملی و بنای تاریخی در کلورادو تلاش می کنند که این رویکرد را تغییر دهند.
براساس تجارب وی در جزیره ایستر هنوز هم ممکن است گونه های کشف نشده و بومی در این منطقه وجود داشته باشد، علی رغم این که تغییرات فاحشی در اکوسیستم این جزیره طی چند صد سال اخیر شکل گرفته است.
برخی دانشمندان بر این باور هستند که پستانداران در مخابرۀ احساسات سیستم مغزی مشابهی با انسان دارند و کسب اطلاعات بیشتر دربارۀ افسردگی در حیوانات می تواند ممکن است روزی به حل مشکل افسردگی در انسان نیز کمک کند. البته برخی از دانشمندان هم وجود چنین ارتباطی را نپذیرفته اند.
امیر طلوعی:http://zistboom.com/7560/
اخیراً نتایچ تحقیق اولیور برتون استاد دانشگاه پنسیلوانیا و همکارانش در شمارۀ ماه اکتبر نشریۀ Science منتشر شده که نتایج بررسی های آنها بر روی جوندگان، پستانداران نخستین و ماهی هایی که علاقۀ شان را به محیط اطراف و هم نوعانشان از دست داده بودند را ارائه نموده است. نشنال جئوگرافی مصاحبه ای را در همین رابطه با اولیور برتون انجام داده است که ترجمۀ آن را در ادامه می خوانید:
نشنال جئوگرافی: آیا حیوانات هم افسرده می شوند؟
اولیور برتون: به طور کلی افسردگی بر اساس علائمی تشخیص داده می شود که همگی بسیاری ذهنی و غیر عینی هستند. علائم اصلی مشترک افسردگی شامل احساس گناه، فکر به مرگ و از دست دادن احساس لذت است. از آنجایی که حیوانات قدرت بیان ندارند، حتی اگر چنین احساساتی را تجربه کنند نیز قادر به بیان آن نیستند، بنابراین پاسخ قطعی برای پرسش شما وجود ندارد.
نشنال جئوگرافی: چه علائمی نشان می دهد یک حیوان ممکن است افسرده باشد؟
اولیور برتون: برخی از علائم این بیماری را می توان در حیوانات مورد سنجش قرار داد. یکی از علائم اصلی افسردگی فقدان احساس لذت یا به عبارت دیگر کاهش و یا فقدان علاقه به فعالیتهای لذت آفرین است. مثلاً میزان تمایل حیوان به غذاهای مورد علاقه اش و یا تمایلات جنسی حیوان مورد بررسی قرار گرفته است. ما همچنین رفتار اجتماعی در جمع حیوانات دیگر، تغییر در الگوی خواب و فعالیتهای روزانه حیوان را نیز مورد ارزیابی قرار داده ایم. یکی از دیگر رفتارهایی که معمولاً برای سنجش افسردگی حیوان به کار رفته، میزان آمادگی آنها برای تسلیم شدن در مواجهه با شرایط پر استرس است.
نشنال جئوگرافی: چه حیواناتی علائم مشابه افسردگی را از خود نشان داده اند؟
تیم برتون: بارزترین علائم در میان حیوانات در پستانداران نخستین مشاهده شد. یک مشاهده گر تعلیم دیده می تواند بر اساس مشاهدات رفتاری دربارۀ افسرده بودن یک میمون قضاوت کند. به دلیل شباهت رفتارهای عاطفی میمونها، با نگاه کردن به حالت چهره و یا خیره شدن به یک جهت مشخص می توان احساس اندوه درآنها را تشخصی داد.
نشنال جئوگرافی: آیا محیط زیست حیوان هم بر نتایج بررسی شما تأثیرگذار است؟
اولیور برتون: یکی از مشکلاتی که ما با آن مواجه هستیم این است که بیشتر مطالعات آزمایشگاهی بر روی حیوانات در اسارت انجام می شود که معمولاً شرایط افسرده کننده و رخوت آوری را در مقایسه با زیستگاه طبیعی خود تجربه کرده اند و همین موضوع می تواند به ایجاد علائم افسردگی در آنها منجر شود. در حال حاضر اطلاعات چندانی برای مقایسۀ رفتارهای عاطفی حیوانات در حیات وحش و شرایط آزمایشگاهی وجود ندارد.
نشنال جئوگرافی: حیوانات در طبیعت چطور با افسردگی کنار می آیند؟
اولیور برتون: مطالعات سازمان یافتۀ بسیار اندکی در این زمینه انجام شده است، بنابراین باید بگویم که نمی دانم. اختلالات رفتاری حیوانات در حیات وحش ممکن است شانس بقای آنها را به خطر بیاندازد. حتی این احتمال وجود دارد که آنها به مرحله ای برسند که دیگر توان مبارزه را نداشته باشند و به یک طعمۀ آسان برای شکارچیان تبدیل شوند.
نشنال جئوگرافی: آیا حیوانات خانگی هم می توانند افسرده شوند؟
اولیور برتون: دامپزشکان معمولاً برای درمان اختلالات رفتاری سگها از داروهای ضد افسردگی استفاده می کنند. برای مثال، اگر صاحب سگ، خانه را ترک کند و سگ دچار اضطراب جدایی شود، احتمال مشاهدۀ رفتارهای غیرعادی مانند ایجاد خراش منجر به خونریزی در بدن و یا گاز گرفتن در خانه از حیوان وجود دارد. به نظر می رسد این رفتارها نسخۀ اختلالات روانی در عالم سگها هستند و اگر چه ظاهراً داروهای انسانی برای درمان آنها نیز مؤثر است، اما نیاز به تحقیقات بیشتری در این زمینه وجود دارد.
نویسنده: mannane
׀ تاریخ: چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:,
واکنش حیوانات در آینه بارها مورد توجه مردم و دانشمندان قرار گرفته و البته به سوژه مناسبی برای فیلمها و کلیپهای سرگرمکننده بدل شدهاند، اما آیا میدانید واقعیت چیست؟
واکنش حیوانات در آینه بارها توجه مردم و دانشمندان را به خود جلب کرده است. این واکنشها که بسیاری از آنها مورد مطالعه علمی قرار گرفتهاند سوژه مناسبی برای فیلمها و کلیپهای سرگرمکننده است؛ اما واقعیت این است که بسیاری از حیوانات وقتی به آینه نگاه میکنند، نمیدانند که مشغول نگاه کردن به خودشان هستند و بر همین اساس ممکن است واکنشهای متفاوتی بروز دهند.
نخستین بار، چارلز داروین بود که واکنش حیوانات را به تصویر خودشان در آینه ثبت کرد. در نوشتههای داروین مطلبی وجود دارد که واکنش اورانگوتانها را به آینه توصیف کرده، اما داروین از این واکنشها که شامل شکلکهایی هم بود، نتیجه واضحی نگرفت و آنها را به دو دسته ابتدایی واکنش به یک حیوان دیگر و یا فقط اشتیاق به یک اسباببازی جدید طبقه بندی کرد.
در سال ۱۹۷۰/۱۳۴۹، گوردون گالاپ بر اساس یادداشتهای داروین، آزمایشی برای بررسی میزان خودآگاهی حیوانات طراحی کرد که به تست آینه مشهور است. این تست مشخص میکند که آیا یک حیوان خودش را در آینه میشناسد یا نه. برای مثال انسانها تا حدود ۱۸ ماهگی در تست آینه رد میشوند، به این معنا که خودشان را نمیشناسند و این زمانی که است که در اصطلاح روانشناسی به آن مرحله آینه گفته میشود. تمام میمونهای بزرگ شامل شامپانزه بابون و اورانگوتان خودشان را در آینه میشناسند اما در مورد گوریل تردیدیهایی وجود دارد. دلفینهای نوکبطری، نهنگهای قاتل، فیلها و زاغها حیوانات دیگری هستند که میتوانند خودشان را در آینه تشخیص دهند. در مقابل، واکنش دیگر حیوانات در مقابل آینه مجموعهای از رفتارهای تهدیدآمیز، احساس تهدید، انحصارطلبانه و یا دوستانه است.
نویسنده: mannane
׀ تاریخ: چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:,
اسب های گران قیمت مسابقات سوارکاری اگر پایشان بشکند با شلیک گلوله ای کشته می شوند چون قادر نیستند وزن بدنشان را تا زمان بهبود پای شکسته شان روی سه پا تحمل کنند، برخی دیگر از حیوانات نیز به دلایل مختلف مانند شکار، تصادف و یا سقوط از بلندی و درگیری با دیگر حیوانات دچار صدمه دیدگی می شوند، شاید حکایت “یکی روبهی دید بی دست و پای…” را خاطرتان بیاید، اگر آن زمان روباه بی دست و پای چاره ای جز ساختن با آن مصیبت بی دست و پایی نداشت ولی حالا علم و البته محبت انسان به کمک حیوانات آمده است، به این عکس ها نگاه کنید…..
نویسنده: mannane
׀ تاریخ: چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:,
شاید شما هم در فیلمهای مستند دیده باشید که گاهی فیلها دور هم جمع می شوند و انگار در گوش یکدیگر چیزی را زمزمه می کنند. وقتی فیلها می خواهند تصمیم بگیرند، گرد هم می آیند و صدایی بم و غر غر مانند را از خود ایجاد می کنند که شبیه صدای کامیونی است که از فاصله ای دور به سمت شما در حال حرکت باشد. سالهاست که محققین این رفتار فیلها را تحت بررسی قرار داده و صدای تولید شده توسط آنها را مورد آنالیز قرار داده اند، از جمله در ۵ آبشخور فیل های افریقایی در پارک ملی اتوشا واقع در نامیبیا جایگاه هایی برای پایش رفتار آنها تعبیه شده و ۱۲ مرتبه مکالمه میان فیلها ضبط شده است.
به گزارش نشنال جئوگرافی نتایج تحقیقی که توسط کیتلین اوکانل- رادول، اکولوژیست رفتاری از دانشگاه استانفورد و همکارانش انجام گرفته و در ماه جاری مجلۀ Bioacoustics منتشر شده، نشان دهد که بعد از هر بار آب خوردن در این آبشخورها، حداقل سه فیل از جمع گله دربارۀ زمان ترک محل با یکدیگر مشورت می کنند، بدین ترتیب که معمولاً فرماندۀ گله صدای غرغر مانند سه ثانیه ای از خود ایجاد می کند که بلافاصله دو فیل دیگر که معمولاً از فیلهای مهم گروه هستند پاسخ داده می شود.
مکالمۀ این فیلها ممکن است تا چند دقیقه ادامه پیدا کند و پس از آن کل گروه محل را ترک می کند. محققین این فرآیند را نوعی تصمیم گیری گروهی توصیف کرده اند. چنین رفتاری میان فیلهای غریبه با یکدیگر دیده نمی شود.
نویسنده: mannane
׀ تاریخ: چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:,
به نقل از پایگاه خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)-منطقه گیلان
کار شناس ارشد محط زیست گیلان گفت:جمعیت اردک تاجدار در گیلان به کمتر از 100قطعه رسیده است.
عباس عاشوری در گفت گو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)-منطقه گیلان، با بیان این مطلب که اردک تاجدار از اویل شهریور ماه تا اواخر فرودین ماه در تالابهای استان گیلان دیده می شود،گفت:به طور منظم این پرنده هر ساله با جمعیتی کمتر از 100قطعه در پارک ملی بوجاق ،تالاب امیر کلایه و تالاب انزلی دیده می شود.
وی افزود:اردک تاجدار 53- 59سانتی متر طول داردو از اردک های غواص است و جثه بزرگی دارد.
عاشوری با بیان این مطلب که رفتار تغذیه اردک تاجدار اغلب شبیه اردکهای آبچر است،خاطر نشان کرد:اردک تاجدار از پرندگان حمایت شده ایران است و با توجه به جمعیت اندک مهاجرتش به تالابهای گیلان باید از شکارش به شدت ممانعت شود.
وی تصریح کرد:پرنده نر اردک تاجدار سربزرگ و برجسته ،چانه و قسمت بالای گردنش به رنگ نارنجی مایل به بلوطی است و پشت بدن خاکستری آن را از سایر اردکها متمایز می کندو اردک تاجدار ماده به رنگ قهوه ای با چانه ای به رنگ سفید چرک است و منقار آن اندکی صورتی است.
نویسنده: mannane
׀ تاریخ: سه شنبه 18 مهر 1391برچسب:,
شپشه زرافه که تنها 4 سال پیش در ماداگاسکار کشف شده، حشرهای عجیبالخلقه است که گردنی کشیده و بندبند دارد. گردن حشره نر که 2 تا 3 برابر بلندتر از گردن شپشه زرافه ماده است، برای نزاع بر سر جفت و لانهسازی استفاده میشود.
محبوبه عمیدی: این جاندار کوچک با گردن عجیب و بلند و ظاهر عجیبش که شبیه به بیگانهها به نظر میرسد، یک حشره بومی ماداسگار است که شپشه زرافه نامیده میشود. سلاح این حشره عجیبالخلقه هم به اندازه ظاهر او عجیب است، شپشه زرافه از گردن بلند و بندبند خود برای مبارزه استفاده میکند.
به گزارش دیلی میل، این حشره که به دلیل داشتن پاهایی نهچندان بلند، بدنی کوچک و گردنی کشیده و دوتکه بیشتر شبیه به نقاشیهای سورئال و خیالی است، از این گردن بلند برای مبارزه استفاده میکند. اغلب این نرها هستند که هنگام جفتگیری از این گردن قوی برای ضربهزدن به رقبای خود استفاده میکنند.
اسم شپشه زرافه به دلیل شباهت نسبی این حشره به زرافهها انتخاب شده؛ زرافهها هم از گردن بلند خود برای مقابله با زرافه نر رقیب و موفقیت در انتخاب جفت استفاده میکنند.
البته گردن بلند حشره نر که تقریبا 2 تا 3 برابر گردن شپشه زرافه ماده طول دارد، تنها در نزاع مورد استفاده قرار نمیگیرد. نرها از این گردن بلند برای ساخت لانه نیز استفاده میکنند.
بخش قابلتوجهی از بدن این حشرات را پوسته قرمز متمایزی پوشانده که بالها را زیر خود پنهان کرده است. وجود شپشه زرافه برخلاف ظاهر ترسناکش برای انسانها اصلا تهدیدآمیز نیست.
این حشره که تنها در ماداسکار زندگی میکند، سال 2008/1387 کشف شده و هنوز کسی نمیداند در معرض خطر انقراض قرار دارد یا نه! نیکولای ساتسکوف، عکاس حیاتوحش که این عکسها را از شپشه زرافه گرفته، میگوید وقتی این حشره را روی برگها دیدم، نمیتوانستم آن چیزی را که چشمهایم دارند میبینند، باور کنم.
ساتسکوف میگوید: «بهرغم شرایط سخت عکاسی از حیاتوحش، این بخش هنوز هم برای من جذابترین شیوه عکاسی است. من از حشرات بسیاری عکاسی کردهام؛ اما شپشه زرافه عجیبترین حشرهای است که تاکنون با آن برخورد داشتهام. گردن بلند این حشره به خوبی میتواند نقش سلاح را در نزاعهای سخت بازی کند و رنگ قرمز حشره برای هشدار به رقبا مورد استفاده قرار میگیرد».
«به نظر میرسد شپشه زرافه بتواند دست انسان را گاز بگیرد؛ اما در حقیقت از آروارههای خود تنها برای جویدن برگها استفاده میکند. نمیدانم پس از این با حشرهای عجیبتر و بیآزارتر برخورد خواهم کرد یا شپشه زرافه عجیبترین جانداری خواهد بود که از آن عکاسی کردهام».
تصاویر نادر از آلاسکا: خرسهای قطبی بهجای یخ روی علفزار راه میروند!
خرسهای قطبی یاد گرفتهاند هر سال، زمان شکار نهنگ، به ساحل بیایند. آنها برای سیر شدن، روی بقایای شکار انسانها حساب میکنند. اما وقتی همه یخها آب شوند و خرسهای قطبی بیشتری گرسنه بمانند، چه خواهد شد؟
خرسهای قطبی و مرغان دریایی در دل دشت کاکتوویک به دنبال تکههای باقیمانده گوشت آمدهاند. مردم دهکده، نهنگ را در ساحل تکهتکه ميکنند و تکهها را تا دهکده ميکشند تا در آنجا بین افراد تقسیم شود.
بهنوش خرمروز: حدود 50 سال است که هر سال، شکارچیان کاکتوویک واقع در آلاسکا، به شکار نهنگ میروند و هر بار که از شکار برمیگردند، بخشی از گوشت نهنگ شکار شده، روی ساحل به جا میماند. ظاهرا، خرسهای قطبی منطقه خیلی خوب این موضوع را درک کردهاند.
به گزارش نشنالجئوگرافیک، امسال، بعد از شکاری که در ماه گذشته انجام گرفته، روزانه حدود 80 خرس قطبی برای خوردن بقایای مانده از نهنگ به ساحل آمدهاند. آنها به خوبی یاد گرفتهاند که قبل از زمان شکار، خود را به اجتماعهای اسکیموی نورث اسلوپ برسانند و منتظر بمانند. به گفته لورن هولمز از آلاسکا دیسپچ، حتی برای این که اشتهای خود را تحریک کنند، به جویدن استخوانهای به جا مانده از نهنگ سال گذشته مشغول میشوند.
به نظر استیون امستراپ، از دانشمندان موسسه بینالمللی خرسهای قطبی، این رفتار خرسهای قطبی اصلا عجیب نیست. او میگوید: «خرسهای قطبی حیوانات احمقی نیستند. آنها میدانند که از چه وقتی از سال، روی ساحل میتوان به گوشت دست یافت».
البته این که خرسهای قطبی از بقایای شکار تغذیه کنند، اتفاق تازهای نیست و قدمت آن به گفته امستراپ به دهه 1970/1350 برمیگردد. وی میافزاید: «آنچه جدید است، این است که امسال، در مقایسه با گذشته، تعداد خیلی بیشتری از خرسها به دنبال غذا به این ساحل آمدهاند.»
برخی دانشمندان بر این باورند که تغییرات آبوهوایی و به خصوص ذوب شدن یخهای قطبی که امسال بیسابقه بود، دلیل احتمالی روی آوردن خرسهای قطبی بیشتر به ساحل کاکتوویک است. اما جان وایتمن، اکولوژیست از دانشگاه ویومینگ، معتقد است که هنوز برای نظر دادن در این زمینه خیلی زود است. وی میگوید: «اطلاعات کمیشده، تاریخی و کاملی در مورد تعداد خرسهایی که به طور معمول در فصل تابستان به ساحل آلاسکا میآیند، وجود ندارد».
با این وجود، مطالعات اخیر این احتمال را مطرح کرده بودند، که با آب شدن یخهای بیشتری در شمال، خرسهای قطبی بیشتری در تابستان روانه ساحل خواهند شد. به علاوه، وقتی خرسهای قطبی بیشتری در ساحل پرسه بزنند، تعداد بیشتری هم بقایای نهنگ را در ساحل کشف میکنند.
زنگ خطر
این که تعداد خرسهای امسال خیلی بیشتر از هر سال باشد یا این که آنها از کجا آمده باشند، روی یک موضوع بیتاثیر است. به گفته هولمز، تعداد بالای خرسها به هر حال بسیار نگرانکننده است. حضور آنها در نزدیکی دهکده میتواند بسیار خطرناک باشد. کسی نمیتواند فاصله دهکده تا ساحل را پیاده برود و هیچکس نمیتواند در شب از خانه خود خارج شود.
از طرف دیگر، در حال حاضر، شکار نهنگ در جوامع آلاسکا، هر سال به نفع خرسهای قطبی تمام میشود. اما امستراپ بر این باور است که با آب شدن بخش بیشتری از یخها، ممکن است اوضاع تغییر کند. وی میگوید: «من فکر میکنم هر سال شاهد تعداد خرسهای بیشتری خواهیم بود که برای زنده ماندن روی گوشت نهنگ حساب میکنند. در نهایت، اتفاقی که با گذر زمان میافتد، این است که بقایای گوشت نهنگ برای خرسهای قطبی دیگر کافی نخواهد بود. وقتی به نقطهای برسند که بدون غذا بمانند، نابود خواهند شد.»
دانشمندان پیشبینی میکنند که تا سال 2050/1429 یا زودتر، یخهای قطب شمال در تابستان کاملا آب شوند. این یخها برای شکار خرسهای قطبی ضروری هستند. امستراپ در مورد سرنوشت خرسها بعد از آب شدن یخها میگوید: «خرسهای قطبی همه جا در سواحل دیده خواهند شد. ما نمیدانیم که چنین وضعیتی دقیقا چه پیامدهایی خواهد داشت، به جز این که در مجموع، به نفع خرسهای قطبی نخواهد بود.»
تغییرات آبوهوایی که تا چند سال پیش، بحث بر سر پیشگیری از آن بسیار داغ بود، حالا با سرعت زیادی، عوارض خود را نشان میدهد.
شکار نهنگها، برای حفظ رسم و رسوم
اما فقط خرسهای قطبی نیستند که در خطر قرار دارند. کمیسیون بینالمللی مربوط به نهنگها، که کمیسیونی بین دولتهای مختلف برای محافظت از نهنگهاست، به فرهنگهایی که در سنتهای خود، شکار نهنگ دارند، اجازه داده که در هر سال به میزان بسیار محدود، به شکار نهنگ بپردازند، آن هم فقط برای نیازهای تغذیهای و فرهنگی خود، به بیان دیگر، آنها اجازه شکار به قصد سودآوری را ندارند.
با این وجود، برای انجمن محافظت از دلفینها و نهنگها،چنین قانونی کافی نیست. ونسا توسنبرگر، سخنگوی انجمن میگوید: «انجمن به تفاوتهای فرهنگی احترام میگذارد، اما ما در تلاش هستیم این افراد را به پیدا کردن جایگزینهایی برای شکار نهنگ و دلفین تشویق کنیم، تا شکار این موجودات را کاهش دهیم و در نهایت به صفر برسانیم.»
ساچمههای سربی که از شکار پرندگانی مانند غازهای وحشی و مرغابیها باقی میماند، توسط پرندگان دیگر همراه با دانهها خورده شده و پس از ورود به چینهدان آنها با نفوذ به بافتهای دیگر باعث مسمومیت و مرگ تدریجی قربانیان میشود.
محبوبه عمیدی: به نظر میرسد پرندگانی که اغلب در کنار آب زندگی کرده و به جستجوی غذا میپردازند، باید از تفنگهای شکارچیان و قطعاتی از گلوله که روی زمین میافتد بیشتر از گلولهای که میتواند ظرف چند ثانیه آنها را بکشند، بترسند. تصویربرداری با پرتوهای ایکس نشان میدهد چطور این پرندگان توسط قطعات کوچک باقیمانده از گلولههای سربی که روی زمین افتادهاند، مسموم شده و از بین رفتهاند.
تصویر فوق که به کمک تصویربرداری پرتوهای ایکس ایجاد شده چینهدان یکی از 2365 پرندهای را نشان میدهد که طی سالهای 1971 تا 2010 (1350 تا 1389) در انگلستان جمعآوری و پس از مرگ مورد مطالعه قرار گرفتهاند.
تفنگهای ساچمهای در هر شلیک حدود 300 ساچمه را به فضا پرتاب میکنند که اغلب آنها به زمین میافتند. پرندگانی که در مناطق نزدیک شکارگاهها زندگی میکنند، اغلب این ساچمههای کوچک را همراه با قطعات کوچک شن و ماسه که به هضم غذای آنها کمک میکنند، از زمین برچیده و با دانههایی که میخورند به چینهدان خود میریزند. اگر این ساچمهها از سرب درست شده باشند، میتوانند از چینهدان به دیگر اجزای بدن پرنده نفوذ کرده و با مسموم کردن تدریجی او باعث مرگ این جاندار شوند.
به گزارش نیوساینتیست، گزارشهای تهیه شده توسط کمیسیون سلطنتی آلودگیهای زیستمحیطی در سال 1983/1362 نشان میدهد سالانه هزاران پرنده مانند غازهای وحشی، مرغابیها و قوها که در اطراف آب زندگی میکنند، قربانی مسمومیت با سرب شدهاند. قانون از سال 1999/1378 تاکنون استفاده از ساچمههای سربی را در بعضی از مناطق برای شکار پرندگانی که در حاشیه دریاچهها و رودخانهها زندگی میکنند، ممنوع کرده است.
برای حفظ جان این پرندهها استفاده از ساچمههای سربی در دانمارک، هلند و نروژ ممنوع شده و به جای آن امکان استفاده از ساچمههای فولادی وجود دارد. ساچمههایی از قلع و تنگستن نیز در دسترس هستند که آسیبی به محیطزیست وارد نمیکنند و مسمومیتزا نیستند.
با این حال و با اینکه بیش از یک دهه از وضع قوانین سختگیرانه برای جلوگیری از شکار پرندگان با ساچمههای سربی میگذرد، بررسیها نشان میدهند اوضاع اصلا بهتر نشده و هر ساله علاوه بر پرندگانی که شکار میشوند، گروه قابلتوجهی از آنها با خوردن ساچمههای سربی جان خود را از دست میدهند. کارشناسان میگویند شاید خیلی برای انجام یک اقدام مناسب و حفظ جان این پرندگان دیر شده باشد.
نویسنده: mannane
׀ تاریخ: دو شنبه 17 مهر 1391برچسب:,
فلامینگوهای لسر، ریزاندامترین اعضای خانواده فلامینگوها هستند و در آفریقا و هند زندگی میکنند. این پرندگان زیبا که تا 90 سانتیمتر ارتفاع و 2.7 کیلوگرم وزن دارند، بهصورت اجتماعی زندگی میکنند و مناظر بدیعی خلق میکنند.
در این تصویر، اجتماعی از این فلامینگوهای صورتی را میبینید که در دریاچه بوگوریا در شمالغربی نایروبی (پایتخت تانزانیا) تجمع کردهاند و در این تصویر هوایی، الگوی زیبایی را پدید آوردهاند. این پرندگان میتوانند شرایط قلیایی متغیری را تحمل کنند و حتی در آب با دمای 70 درجه سانتیگراد نیز زنده بمانند.
برای مشاهده عکس در ابعاد بزرگ،اینجا را کلیک کنید.
فیلها در گلههای 5 تایی، 10 تایی و حتی 20 تایی زندگی میکنند و رهبری این گله را باتجربهترین فیل گروه برعهده میگیرد. اما گروههای بزرگی مانند آنچه در این تصویر میبینید، به ندرت مشاهده میشود.
این تصویر که در پارک ملی آمبوسلی در کنیا گرفته شده، نشانهای است از تاثیر مثبت حفاظت از محبط زیست و فراوانی غذا. در آفریقا، فیلها به خاطر عاجشان توسط شکارچیان غیرقانونی شکار میشوند و به همین دلیل، سیاستهای سختگیرانهای در حمایت از این بزرگترین پستانداران خشکیزی وضع شده است. برای مشاهده عکس در ابعاد بزرگ، اینجا را کلیک کنید.
۱۷قطعه جوجه کبک چیل از گونه های در حال انقراض درشهرستان بوکان مشاهده شد.
۱۷قطعه جوجه کبک چیل از گونه های در حال انقراض به همراه مادر جوجه ها در زیستگاه روستاهای دشت ینگیجه شهرستان بوکان مشاهده شد.
بر اساس اظهارات کارشناسان محیط زیست این گونه در معرض خطر انقرض نسل قرار دارد. کبک چیل مانند همه کبکها ماکیان شکل و دارای بدنی نسبتا گرد و فربه است، بالهای کوتاه و گرد و دم کوتاه خرمائی رنگ دارد، به وسیله صورت بلوطی مایل به نارنجی کمرنگ و گردن و سینه خاکستری مشخص می شود.
نویسنده: mannane
׀ تاریخ: دو شنبه 17 مهر 1391برچسب:,
نایب رئیس جامعه دامپزشکان ایران:
حکم قطعی معدوم سازی «ببر سیبری» صادر شده است
نایب رئیس جامعه دامپزشکان ایران از صدور حکم قطعی معدوم سازی ببر ماده سیبری (بازمانده از دو ببری که از روسیه وارد شده بود) خبر داد.
به گزارش سبزپرس، «پیام محبی» در جمع خبرنگاران گفت: سازمان دامپزشکی کشور حکم قطعی معدوم سازی ببر سیبری را صادر کرده اما تاکنون این حکم توسط سازمان حفاظت محیط زیست انجام نشده است.
او ادامه داد: ببر ماده نیز همانند ببر نر به بیماری مشمشه مبتلا است و تست های دامپزشکی این موضوع را تایید کرده است.
محبی تاکید کرد: با تمرد سازمان حفاظت محیط زیست از اجرای این حکم، در صورتی که کسی به ویروس آلوده و بیمار شود، تمامی مسئولیت آن به عهده سازمان محیط زیست خواهد بود.
ابتلای ببرهای سیبری که برای احیای گونه منقرض شده «ببر هیرکانی (مازندران)» از روسیه به ایران وارد شده بودند، از دی ماه 1389 همواره نقل محافل محیط زیستی است.
این ببرها در اردیبهشت ماه 1389 در ازای انتقال دو پلنگ ماده ایرانی به کشور روسیه، وارد ایران شدند و به مدت هفت ماه در باغ وحش ارم تهران نگهداری شدند. اما در دی ماه همان سال، ببر نر بر اثر بیماری مششمه جان سپرد.
تلف شدن ببر نر، حواشی زیادی را به دنبال داشت و پس از این واقعه چند ماهی باغ وحش ارم به صورت قرنطینه و تعطیل ماند و از سوی دیگر تعدادی از شیرهای این باغ وحش نیز به دلیل احتمال ابتلا به مشمشه، معدوم شدند. چندی بعد نیز نتیجه آزمایش های دامپزشکی نمونه های خونی ببر ماده نیز نشان داد که این ببر نیز به مشمشه مبتلا است.
با این حال از آن زمان تا کنون، خبر خاصی درباره وضعیت ببر سیبری ماده از سوی سازمان حفاظت محیط زیست منتشر نشده و محل نگهداری آن نیز (باغ وحش ارم یا پارک پردیسان) توسط مدیران سازمان حفاظت محیط زیست عنوان نمی شود.
هرچند این پروژه در ابتدای ورود ببرها به ایران با حضور جمع زیادی از اصحاب رسانه و مانور رسانه ای گسترده سازمان حفاظت محیط زیست همراه بود، اما پس از مرگ ببر نر، این سازمان تمایل زیادی به مطرح شدن موضوع پروژه احیای ببر منقرض شده هیرکانی نشان نمی دهد.
هنوز از سرنوشت ببر ماده اطلاعی در دست نیست و مشخص نیست که آیا سازمان حفاظت محیط زیست حاضر به معدوم سازی ببر و اعلام شکست این پروژه پرهزینه خواهد شد یا خیر.
منبع خبر:http://isdle.ir/news/index.php?news=8813
کد خبر : 91071039
نویسنده: mannane
׀ تاریخ: دو شنبه 17 مهر 1391برچسب:,
مدیرعامل انجمن حمایت از حیوانات؛
«اطلاع رسانی جهت دار» یکی از مشکل ما در حوزه دامپزشکی است
مدیرعامل انجمن حمایت از حیوانات گفت: یکی از مشکلات ما در حوزه دامپزشکی این است که اطلاع رسانی جهت دار انجام می شود و به مردم آموزش صحیح داده نمی شود.
به گزارش سبزپرس، «سید جاوید آل داود» روز چهارشنبه در جمع خبرنگاران در «بیمارستان دامپزشکی تهران» گفت: باید مسایل مربوط به دامپزشکی و حیوانات خانگی اطلاع رسانی صحیح شود. نباید بزرگنمایی شود و یا اینکه گفته شود مثلا نگهداری حیوانات خانگی هیچ گونه مشکلی ندارد.
او با اشاره به گزارش چند روز قبل روزنامه همشهری درباره نگهداری از حیوانات خانگی گفت: نگهداری از حیوانات خانگی ضرری ندارد. موجودات زنده از نظر ساختار زیستی بدن، شباهت ها و تفاوت هایی دارند و ویروس ها و باکتری ها در مقابل موجودات زنده به صورت تخصصی عمل می کنند. به این معنی که یک ویروس ممکن است در بدن گونه ای از حیوانات عامل بیماری کشنده باشد اما در بدن انسان، هیچ گونه بیماری ایجاد نکند.
آل داود ادامه داد: کودکی که به مدرسه یا مهد کودک می رود، 100 برابر بیشتر از کودکی که در در تماس با سگ . گربه خانگی است، در معرض ابتلا به بیماری است، چون عوامل بیماری زا در بین کودکان تماما مشترک است اما در بین حیوان و انسان تنها جند عامل بیماری زای مشترک وجود دارد.
در گزارش روزنامه همشهری، به نقل از یک دامپزشک آمده بود که عامل بسیاری از بیماری های کودکان و بزرگسالان، نگهداری از حیوان خانگی است.
آل داود در واکنش به این اظهارات گفت: ما تحقیق کردیم و نتوانستیم هویت فردی را که به عنوان یک دامپزشک گفت و گو کرده بود در جامعه دامپزشکان کشور بیابیم. در واقع می توانیم بگوییم فردی که چنین اظهاراتی را بیان کرده بود، به احتمال قوی، اصلا دامپزشک نبوده است!
او افزود: متاسفانه در رسانه ها بعضا مطالب اشتباهی درباره حیوانات خانگی خصوصا سگ و گربه گفته می شود. در برخی موارد، ناآگاهی برخی از اصحاب رسانه نیز به این مسایل دامن می زند.
مدیرعامل انجمن حمایت از حیوانات درباره برخوردهای نیروی انتظامی با دارندگان سگ گفت: ما معتقدیم که وجود قانون، بهتر از بی قانونی است اما در نبود قانون، نیروی انتظامی برخوردهایی را با دارندگان حیوانات خانگی، خصوصا سگ انجام می دهد. این برخوردها غیرقانونی هستند، چون قانونی درباره نگهداری حیوانات خانگی وجود ندارد و به طور کلی، اصلا حیوانات خانگی در میان دستگاه های متولی دامپزشکی و سلامت دام متولی ندارند.
آل داود از تنظیم شکایتی توسط انجمن حمایت از حیوانات بر علیه فرماندهی نیروی انتظامی خبر داد و گفت: درخواست ما توقف این برخوردها دست کم را تصویب قوانین کارشناسی شده و مشخص شدن متولی مشخص است.
او همچنین تاکید کرد: در سال گذشته طرحی توسط یکی از نمایندگان به مجلس برده شده بود که بسیار احساسی و به دور از کار کارشناسی تنظیم شده بود. اگر طرحی برای تصویب به قانون می رود، باید کارشناسان و متخصصان درباره آن نظر بدهند، چون اگر چنین نباشدف مشکلات بعدی به وجود می آید.
مدیرعامل انجمن حمایت از حیوانات گفت: اینکه بدون کار کارشناسی و نظر متخصصان صرفا قانونی تصویب کنیم که هیچ کس حق نگهداری سگ و گربه را نداشته باشد، مانند بسیاری از مسایل در کشور که از نظر قانون منع شده اما بسیاری افراد به صورت پنهانی آن را انجام می دهند، نگهداری از حیوانات هم زیرزمینی می شود که خطراتی به مراتب بیشتر خواهد داشت.
او ادامه داد: تجربه نشان داده که علاقه مردم به نگهداری از حیوان بسیار بیشتر از گذشته شده و نمی توان آن را نادیده گرفت. اگر مردم به صورت زیرزمینی اقدام به نگهداری از حیوانات خانگی کنند، در موقع بروز مشکلات بهداشتی و یا بیماری، دارنده حیوان نمی تواند به راحتی به دامپزشک مراجعه کند که این مسئله بحران ساز خواهد بود. چرا که دیگر نمی توان بیماری های مشترک و مسایل بهداشتی حیوان را کنترل کرد و شیوع گسترده بیماری ها را در جامعه به دنبال خواهد داشت.
http://isdle.ir/news/index.php?news=8812
کد خبر : 91071038
نویسنده: mannane
׀ تاریخ: دو شنبه 17 مهر 1391برچسب:,
مقامات اندونزي در تلاش براي کشف علت مرگ يک قلاده ببر از گونه فوقالعاده کمياب ببرهاي سوماترايي هستند که در جريان جابهجايي و انتقال به يک منطقه طبيعي حفاظت شده، تلف شد.
به گزارش سرويس محيط زيست خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين ببر سوماترايي قرار بود از منطقه «باندا آسه» در جزيره سوماترا به يک ناحيه حفاظت شده در «جاوا» منتقل شود. شبکه خبري ان بي سي گزارش داد، گزارشگران ميگويند: به دليلي که هنوز مشخص نيست، اين ببر پس از توقف پرواز هواپيما به باندا آسه بازگردانده شد. کالبدشکافي اوليه نشان داده است که ببر بيچاره بر اثر ضربه شديد مرده است. کارشناسان بينالمللي حفاظت از طبيعت تاکيد دارند که در حال حاضر به طور کلي حدود 400 قلاده ببر سوماترايي در کل حيات وحش باقي مانده است. همچنين مقامات حفاظت از حيات وحش اندونزي احتمال دادند که سوء رفتار با حيوان بيچاره منجر به مرگ او شده است.
کد خبر :7786 زمان مخابره: 0:20:53 - 15/7/1391
نویسنده: mannane
׀ تاریخ: دو شنبه 17 مهر 1391برچسب:,
Puntung, a female Sumatran rhino, is captured safely in a pit trap after years of monitoring and planning in Malaysian Borneo. Photo by: Dr Zainal Zahari Zainuddin/BORA.
On December 18th, 2011, a female Sumatran rhino took a sudden plunge. Falling into a manmade pit trap, the rhino may have feared momentarily that her end had come, but vegetation cushioned her fall and the men that found her were keen on saving her, not killing her. Little did she know that conservationists had monitored her since 2006, and for her trappers this moment had been the culmination of years of planning and hope. A few days later she was being airlifted by helicopter to a new home. Puntung, as she has become called, was about to enter a new chapter in her life, one that hopefully will bring about a happy ending for her species.
Few people understood the importance of Puntung more than Dr. John Payne of Borneo Rhino Allliance (BORA). Payne has worked tirelessly for years to save the Sumatran rhino from extinction. In fact he told mongabay.com in 2009 that he had dedicated the rest of his life to keeping this species from vanishing into the dark night of oblivion. Listed as Critically Endangered by the IUCN Red List, Sumatran rhinos (Dicerorhinus sumatrensis) are down to approximately 200 individuals in two subspecies, one found on the island of Sumatra and mainland Malaysia, and the other, known as the Bornean rhino, found in Malaysian Borneo, where Payne works.
"There are too few [Sumatran rhinos] left to survive without bold human intervention," explains Payne. "The days of leaving Sumatran rhinos in natural habitats and guarding them, hoping that they will not be poached and will breed, are passed. Very few of the remaining rhinos are likely to be fertile. Some of the fertile ones will have no access to a rhino of the opposite sex, because there are almost no rhinos left. Even if these rhinos are not poached, I would guess that maybe 90 percent of the survivors will not breed."
So what do you do? During the 1980s and again since 2008, Payne has been working to develop the Borneo Rhino Sanctuary (BRS), a place where dedicated people could aid wild Sumatran rhinos through breeding efforts, but still keep things as natural as possible, by allowing the animals to remain in their habitat through large, natural enclosures. This program is now being developed by the government of Sabah (via Sabah Wildlife Department) and a dedicated non-governmental organization, BORA, To date, the program lacks a long-term facility, but there is a male Sumatran rhino, Tam, who wandered into a palm oil plantation in 2008. And now with the successful capture of Puntung, the program has a female rhino that is probably capable of breeding. Before her capture, Puntung was closely monitored, allowing the BORA team to note her condition and discover that she was the only rhino living in a 1,500 hectare part of a contiguous 120,000 hectare forest, with no chance of running into another rhino. If left alone, she would've died without even a chance at reproduction. Not only has Puntung been lucky, but has already proven herself a survivor: she is missing her left front foot.
"The only possible explanation is that she lost it in a poacher's snare trap. In fact, about half the rhinos captured in Malaysia over the past few decades showed signs of injuries on the leg resulting from escape from a snare trap. Probably most rhinos that have died over the past few decades in Malaysia, other than some from old age, have died as a result of getting a foot caught in a snare trap," explains Payne, who says Puntung was fortunate to survivor the snaring.
"This injury must have occurred when she was very young, and mother's milk would have provided the necessary nutrition to just allow her to survive, and the foot to heal. The fact that Puntung has lived probably for a decade or more with much of her weight born on her front right foot has meant that the muscling on and around the left leg is atrophied while that on the right is over-developed in compensation."
Despite Puntung's tenacity, the leg may be an issue when it comes time to breed. Female rhinos are mounted by males, and conservationists are concerned that Puntung may not be able to bear Tam's full weight. In this case, artificial insemination may be tried or a harness may be built.
So, after years of working with the government, wildlife agencies, and the private sector, Payne and his team have acquired two breeding rhinos, but they hope for more: the program is now waiting for the Sabah government to build promised permanent facilities for the rhinos.
"Our biggest constraint now is that the permanent Borneo Rhino Sanctuary facilities have yet to be built. [...] Funded by Sime Darby Foundation and WWF-Germany, interim facilities have been built, but these can hold only three rhinos. We are reluctant to put more money into yet more interim facilities, money that could be spent on developing the program and on all the non-infrastructure costs. However, we (Sabah Wildlife Department, BORA and WWF-Malaysia) do aim to catch at least one additional rhino during 2012. At least one new trap will be out in a new area by early May 2012," Payne says.
There are a lot of ifs in the future: if Tam and Puntung are able to mate; if Puntung becomes pregnant; if the child survives to birth (a major concern with the species, which often suffers miscarriages); if a new facility can be built to house the family... But the program finally has a chance to succeed. With the capture of Puntung, dubbed the "Christmas Miracle", conservationists have for the first time in decades a chance to save the species from slow, but inevitable, extinction.
Payne is not the only one working to save the species. On the island of Sumatra a similar program is underway with conservationists having recently announced the third pregnancy for female rhino, Ratu, who lost her previous two babies in miscarriages. Together it’s hoped that these two programs may create a viable population.
"The good news is that it should be clear within less than 10 years from now whether there is a chance to save the species or not," says Payne. "Without a few rhino births both in the wild and in fenced, managed conditions, within the next decade, then the species is definitely doomed. So if nothing has changed by 2022, the older people now involved in the program can retire leaving a legacy of having tried their best, and the younger ones can go to do something else."
In an April interview, John Payne discusses the exciting capture of Puntung, learning from past breeding failures, and how palm oil companies have helped give the species a second chance.
INTERVIEW WITH JOHN PAYNE
John Payne (left) with BORA field team leader Tinrus Tindok. Photo courtesy of John Payne.
Mongabay:What is your background?
John Payne: I remember the founding of WWF (World Wildlife Fund) in 1961 when I was 7 years old. There was a photo on the front page of the Daily Mirror, a British newspaper, showing a mother and calf Black Rhino, and I had just started reading voraciously, and the purpose of WWF was announced. It was to do whatever necessary in raising funds and supplying expertise to save critically endangered wildlife species in situations where governments were unable or unwilling to do so. I think that probably cemented my future because I could see from that what I was passionate about (maybe passionate is the wrong word for a seven year old—more like fixated and wanting to see and read the same thing again and again) and the means to do it—via working for WWF. During school vacations between 1969-72 I volunteered as a fundraiser for WWF by bringing a money collecting box house to house in my home town in Haywards Heath, England. Then I went to King's College London and obtained a degree in zoology in 1975. I realized at university that a good route towards a career in tropical wildlife conservation would be to do field work for a doctoral degree in a tropical country. Being before the days of internet, the way to do that was to write letters to people whose name and address was in the local public library, and who were doing something at the time in a tropical country. The only positive response I received was from John MacKinnon, who put me in touch with David Chivers of Cambridge University, who, working his customary magic, obtained for me a grant from the British government's Science Research Council to do a PhD at Cambridge with field work in Malaysia.
Mongabay:What are the challenges facing the Bornean rhino?
John Payne: The main challenge is that there are too few left to survive without bold human intervention. The days of leaving Sumatran rhinos in natural habitats and guarding them, hoping that they will not be poached and will breed, are passed. Very few of the remaining rhinos are likely to be fertile. Some of the fertile ones will have no access to a rhino of the opposite sex, because there are almost no rhinos left. Even if these rhinos are not poached, I would guess that maybe 90% of the survivors will not breed. In fact, a program to form a globally managed breeding population of Sumatran rhinos was initiated in 1983, and endorsed at a IUCN chaired meeting in Singapore in 1984. Forty rhinos were subsequently caught in Indonesia and Malaysia between 1985-94. Due to a combination of lack of imagination, individual egos, and unwillingness to take necessary steps, the program failed, although Cincinnati Zoo managed to produce three offspring from a single rhino pair from Sumatra. What is happening now is the very last try to revive that program. If this one fails, we give up. The good news is that it should be clear within less than 10 years from now whether there is a chance to save the species or not. Without a few rhino births both in the wild and fenced, managed conditions, within the next decade, then the species is definitely doomed. So if nothing has changed by 2022, the older people now involved in the program can retire leaving a legacy of having tried their best, and the younger ones can go to do something else.
PUNTUNG
Puntung, showing her normal right foot and left leg ending in a stump. Photo by: John Payne.
Mongabay:How did you find Puntung?
John Payne: The field teams of SOS Rhino Borneo (the former name for the entity which was founded by Dr Nan Schaffer and which is now called Borneo Rhino Alliance) started finding and recognizing her distinctive footprints more than six years ago. Occasionally, she was glimpsed wallowing or walking in the forest, and video was obtained by the SOS Rhino Borneo team in 2007. The sightings allowed us to be sure that she was female. By 2010, there was no evidence of any other rhino in her home range, and it was reasonable to conclude that she would not breed if left in the wild.
Mongabay:Will you tell us about Puntung's injuries? Will this impact breeding at all?
John Payne: She is missing her front left foot, including the hoofs. The only possible explanation is that she lost it in a poacher's snare trap. In fact, about half the rhinos captured in Malaysia over the past few decades showed signs of injuries on the leg resulting from escape from a snare trap. Probably most rhinos that have died over the past few decades in Malaysia, other than some from old age, have died as a result of getting a foot caught in a snare trap. Snares may be set by hunters deliberately targeting rhinos, but commonly the traps are set by workers in plantations and in logging camps, who just want to get free meat, but end up with a dead or injured rhino instead of pork or venison. In Puntung, this injury must have occurred when she was very young, and mother's milk would have provided the necessary nutrition to just allow her to survive, and the foot to heal. The fact that Puntung has lived probably for a decade or more with much of her weight born on her front right foot has meant that the muscling on and around the left leg is atrophied while that on the right is over-developed in compensation. It is not clear at this stage whether this debility might inhibit or prevent natural breeding, either during mating or during any pregnancy that might ensue.
Mongabay:Now that you have a female for Tam to potentially breed with what are the next steps?
John Payne: Puntung's general condition, blood parameters, hormone levels and reproductive tract appearance (by ultrasound) will be monitored over several months before decisions are made on how to maximize her prospects for producing baby rhinos.
Mongabay:What happens if Puntung is infertile?
John Payne: Prospects currently look quite good. It is not expected that she will be infertile. The more likely problems will come in relation to how to deal with her if her physical debility or the reproductive tract pathology that plagues most female Sumatran rhinos makes natural breeding too risky.
BREEDING
Puntung's breeding partner is Tam, pictured here, who was found in palm oil plantation in 2008, also with a foot injured by a snare. Photo by: Jeremy Hance.
Mongabay:You have other rhinos that you know of which may be suitable for the breeding facility. How do you determine when you should try catching them?
John Payne: Our biggest constraint now is that the permanent Borneo Rhino Sanctuary facilities have yet to be built. Despite the Sabah Development Corridor program of 2008, and agreements between Government of Sabah with Sime Darby Foundation and with BORA, whereby government is responsible to build these facilities, there is still no sign of progress. Funded by Sime Darby Foundation and WWF-Germany, interim facilities have been built, but these can hold only three rhinos. We are reluctant to put more money into interim facilities, money that could be spent on developing the program and on all the non-infrastructure costs. However, we (Sabah Wildlife Department, BORA and WWF-Malaysia) do aim to catch at least one additional rhino during 2012. At least one new trap will be out in a new area by early May 2012.
Mongabay:How difficult is it to catch a Bornean rhino?
John Payne: It always was difficult, and now it is nearly impossible. There are several reasons for this. One is that there are hardly any rhinos left from which to select a candidate. Those that remain live either in extensive swamps or steep hills or in remote areas, and/or in protected areas, from which there is opposition to capture of any large animal. So far, the only successful method for capture of targeted Sumatran rhinos has been pit traps—digging big holes in the ground. Actually, that part is much less risky than it might seem. The trap is bedded with thick layer of leaves and twigs to break the fall.
Mongabay:If all else fails, what technological advances could Sabah take advantage of?
John Payne: The Leibniz Institute for Zoo and Wildlife Research (Berlin) has an agreement with Sabah Wildlife Department to provide technical assistance and advice. It is possible to freeze and retain sperm, ova and embryos in liquid nitrogen. Artificial insemination has been used successfully in White and Indian rhinos.
Mongabay:What is your vision of the proposed Borneo Rhino Sanctuary (BRS) breeding facility?
John Payne: I am doubtful if governments can operate the sorts of facilities and the 100 percent disciplined human resources and standard operating procedures needed for BRS. This is not said to put Government of Malaysia or Sabah in a bad light. It is just how things are with all governments. No governments operate via passion, small democratic groups, technocrats over-ruling bureaucrats, quick changes of plan, people working day after day at night and weekends. Only NGOs and corporation can do that. WWF was set up in 1961 because the founders knew this (although WWF has subsequently turned away from doing whatever is necessary to save critically endangered species from extinction). The government-run Sumatran Rhino Sanctuary at Sungai Dusun in Peninsular Malaysia allowed its rhinos to die from poor hygiene. Cincinnati Zoo successfully kept and bred Sumatran Rhinos. Let's hope government will accept this, and delegate operations 100 percent to an alliance of NGO and corporation.
In terms of funding, it might be possible to periodically remove parts of the rhinos' horns (they will regrow), and auction them internationally. That would just about provide enough funds to sustain operations once everything is in place. However, I recognize that there are good reasons why this would not be a good idea, when the global picture of rhino conservation is considered. Probably, the idea is a non-starter, but I am not keen on totally dismissing options when there are very few options available. I do not believe that rhino horn has any medicinal properties, but thousands of people with more money than sense do so. At this stage I doubt that this idea can materialize, however, as too many people would be against the idea both in Malaysia and globally, and at least some might have good reasons for their objections, starting with implementation of CITES.
Mongabay:The Sabah government promised the Borneo Rhino Sanctuary (BRS) breeding facility in 2008. What's holding up the construction?
John Payne: I cannot imagine. Better ask the government of Sabah.
Mongabay:Have there been discussions related to crossbreeding the Bornean rhinos with Sumatran rhinos, of which they are a subspecies?
John Payne: It is uncertain that the division of the Sumatran and Bornean rhinos into two sub-species can be justified. DNA shows that the Bornean form is only slightly more different from the Sumatran than the Sumatran is from the Peninsular Malaysia form. The division into sub-species was made by Colin Groves in 1965, based on measurements of the skulls of five Bornean, 2 Sumatran and 4 Peninsular Malaysia rhinos, and the only difference was that the the Bornean was smaller and had a slightly different shape. People have uncritically accepted that ever since, even though the size of rhinos is linked more to soil fertility and food quality than to genetics. The logic now is simple: if mixing Sumatran and Bornean forms can result in more baby rhinos than if no mixing were to be allowed, then we should mix.
Mongabay:You have stated that palm oil is no longer a threat to Bornean rhinos, but is it one of the reasons behind their current state of near-extinction?
John Payne: In my opinion no. The species was already extremely rare and endangered in Sabah by 1980, before the big expansion of oil palm.
Mongabay:How have palm oil companies been helping the Bornean rhino conservation efforts?
John Payne: The big help has come from Sime Darby Foundation, which is operated separately and independently from its parent company, but of course sale of palm oil is the company's single biggest income earner. BORA is comfortable to be associated with this company because it is one of the big palm oil producers which is an active member of the Round Table on Sustainable Palm Oil, and as of 2011 had produced 30 percent of global production of palm oil certified under RSPO standards. Sime Darby Foundation has committed 11.4 million Malaysian ringgit (about US$3.8 million) to development of the Borneo Rhino Sanctuary program over the period 2009-2015. Wilmar has contributed via fielding of a law enforcement team in its Sabahmas estate which borders Tabin Wildlife Reserve. If every estate surrounding forests with rhinos would do the same, concerns over rhino poaching would be very much less, and would relieve the burden on government.
Mongabay:With Puntung on the scene, the Bornean rhino has received considerable press in Sabah. Do you feel the public and government are more invested in doing what it takes to save the rhino?
John Payne: Yes they are.
Mongabay:How can people help this project?
John Payne: (1) Think critically of the issues associated with preventing the extinction of the Sumatran rhino. and make comments only after careful thought. There is the potential for well-meaning people to say the wrong thing. In 1985, several well-meaning but ultimately destructive individuals objected to Sabah working with US zoos, which meant that a carefully drawn up plan, already agreed by Government of Sabah in 1984, was thrown out by a new government in 1985, without any "Plan B" in place. It is now impossible to say if there would have been a successful outcome if the original plan had been pursued, but the 1985 hurriedly drawn up Plan B (forming a committee and going it alone without foreign help) certainly played a big role in leaving us in the dire pickle in which the species now finds itself in Sabah. (2) In commenting on conservation issues in Malaysia, lay off the bandwagon generic issues (oil palm, carbon, high conservation value forest, law enforcement etc.) which are never fully solved and which will eventually be sorted out, and instead go for focused, specific issues, such as the need to pull out all stops now for Sumatran rhinos.
Ratu (above) and the baby male are doing well. Photo by: International Rhino Foundation.
After two miscarriages and a pregnancy that lasted 15 months, Ratu, a female Sumatra rhino, has given birth to a healthy male calf, conservationists happily announced this weekend. The birth at a rhino sanctuary in Way Kambas National Park in Sumatra is the culmination of years of hard work, dedication, and the best reproductive rhino science in the world. This is the first captive birth in Indonesia, and only the fourth captive birth for the Sumatran rhino (Dicerorhinus sumatrensis) in the last hundred years. The successful birth brings new hope for one of the world's rarest mammals: less than 200 Sumatra rhinos are thought to survive in the world.
"Ratu gave birth a male baby at 12:45 a.m. on Saturday. Both the mother and the baby are all very well," Widodo Ramono, who works at a sanctuary, told the AFP.
The birth is also historic for bringing together two rhinos from different worlds: wild rhino, Ratu, bred with a captive-born male named Andalas, who grew up in U.S. zoos. Born at the Cincinnati Zoo in 2001, Andalas was the first Sumatran rhino to be born in captivity in 112 years. In 2007 Andalas was flown all the way from the U.S. to his ancestral home, Sumatra, in hopes that he would breed with one of the rhino sanctuary's three females.
"Thank God, we are very grateful that all the delivery process went smoothly and naturally," Indonesia Forestry Ministry’s spokesman Masyhud told the AFP. "It’s really a big present for the Sumatran rhino breeding efforts as we know that this is a very rare species which have some difficulties in their reproduction."
Sumatran rhinos survive in three distinct populations: one on the island of Sumatra, another in the Bornean state of Sabah, and possibly a few individuals in Peninsular Malaysia. After decades of vast deforestation, fragmentation, and poaching the species' biggest threat today is a dwindling population and fertility problems.
"There are too few [Sumatran rhinos] left to survive without bold human intervention," Dr. John Payne of Borneo Rhino Alliance (BORA) told mongabay.com this year. "The days of leaving Sumatran rhinos in natural habitats and guarding them, hoping that they will not be poached and will breed, are passed. Very few of the remaining rhinos are likely to be fertile. Some of the fertile ones will have no access to a rhino of the opposite sex, because there are almost no rhinos left. Even if these rhinos are not poached, I would guess that maybe 90 percent of the survivors will not breed."
The 250-acre rhino sanctuary at Way Kambas is a new attempt to breed these vanishing rhinos in a semi-captive state. Here, they are able to roam large enclosures of their native habitat, but at the same time are kept under close watch by guards and veterinarians.
A similar sanctuary has been proposed for the Sumatran rhinos in Borneo, which likely number less than 40. Already, two rhinos—Tam (a male) and Puntung (a female)—are in semi-captive pens in Tabin Wildlife Reserve, but conservationists are waiting for a promised full sanctuary.
Sumatran rhinos are the world's smallest and hairiest rhino species. Some scientists believe that the Sumatran rhino is most closely related to the extinct woolly rhinoceros, due to its thick covering of hair.
The rhino family is one of the world's most endangered big mammal families. In addition to the Sumatran rhino, two other rhino species are currently categorized as Critically Endangered by the IUCN Red List: the black (Diceros bicornis) and the Javan (Rhinoceros sondaicus). Last year also marked the announcements of the extinction of two rhino subspecies: the Vietnamese rhino (Rhinoceros sondaicus annamiticus), a subspecies of the Javan, and the western black rhino (Diceros bicornis longipes), a subspecies of the black.
Worldwide, rhinos are being targeted by poachers for their horns which are ground up for Traditional Chinese medicine. However, several scientific studies have shown that the horns have no medicinal value whatsoever.
There are 100 islands, millions of square kilometres of wilderness and over 3000 kilometres of coastline; it’s no wonder South Australia is full of wildlife! You don’t have to travel far from civilization to see famous Australian native animals.
There are koalas and kangaroos in the Adelaide Hills, just 20 minutes drive from the centre of Adelaide. In Port Adelaide and Glenelg, both suburbs of Adelaide, you can kayak or swim with wild dolphins.
Drive an hour south to Victor Harbor between May and October and you have a chance of seeing migrating whales. Sometimes they’re so close you can watch them from the shore as they “breach” and “spy-hop”.
Go north into the outback for desert animals. See big wedge-tailed eagles, emus, lizards and rare yellow-footed rock wallabies. The ancient red ranges of the Flinders Ranges are a spectacular natural refuge for wildlife.
Make a short crossing to beautiful Kangaroo Island. This gorgeous natural island; a place of cliffs, beaches, bushland and rolling pastures, is perhaps the best place in Australia to see native Australian animals in the wild. See koalas, kangaroos, wallabies, echidnas and duck-billed platypus. There are sea lions (you can walk among them on Seal Bay), dolphins and fur seals and an incredible variety of birds.
South Australia is an ideal destination for bird-watchers; home to a number of rare species. In summer, the wetlands of the Coorong National Park, a huge strip of towering sand dunes, with salt water on one side and fresh water on the other, are visited by a quarter of Australia’s wading birds.
For amazing marine life you must visit Eyre Peninsula. Swim with dolphins, sea lions and tuna. Cage-dive with great white sharks.
If you’re on a tight schedule, don’t worry, Cleland Wildlife Park is close to Adelaide city. It’s in the Adelaide Hills and has an amazing collection of Australian native animals; it’s also where you can have your photograph taken holding a koala.
نویسنده: mannane
׀ تاریخ: پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:,
به وبلاگ من خوش آمدید
ما همه سرنشينان يك كشتي هستيم؛ كشتي جهان كه گهواره و محل زيست و پرورش انسان است و اين نقش يگانه را براي خود حفظ كرده است. اما جنگ و تخريب طبيعت و محيط زيست دو تهديد اصلي براي اين كشتي و آينده بشريت محسوب مي شود. تهديداتي كه ريشه در تمايلات منفي دروني، فزون خواهي و برتري جويي بشر دارند و هر يك به تنهايي يا با هم مي توانند آينده دشوار و تاريكي را براي جوامع انساني رقم زنند. همانگونه كه تاكنون صدمات و ضررهاي جاني و مالي فراواني را بر بشريت تحميل كرده اند.