![Image Hosted by Free Picture Hosting at www.iranxm.com](http://1.pend.uphero.com/images/f1f4d925a67f.jpg)
سلام، من سورن سوزوکی از سازمان زیستمحیطی کودکان هستم. ما یک گروه از کودکان دوازده-سیزده ساله از کشور کانادا هستیم که در جهت ایجاد تغییر در محیط زیست خود تلاش میکنیم. ما تمام پول خود را صرف کردهایم تا از شش هزار کیلومتر دورتر به اینجا بیاییم و به شما انسانهای بزرگ بگوییم که شما باید راه خود را تغییر دهید. من امروز در اینجا هستم بدون اینکه هدف پنهانی داشته باشم. من تنها به این فکر میکنم که باید برای آینده خود مبارزه کنم. از دست رفتن آینده من به منزله شکست در انتخابات و یا کاهش ارزش سهام بازار آنچنان که سیاستمداران و تجارتپیشهگان فکر میکنند نیست. من در اینجا هستم تا در باره تمام نسلهای آینده صحبت کنم. من اینجا هستم تا به نمایندگی از تمامی کودکان گرسنه سرتاسر جهان صحبت کنم . کودکانی که انگار صدایشان به گوش جهان نمیرسد. من در اینجا هستم تا درباره حیوانات بیشماری که از روی زمین محو میشوند، صحبت کنم، چون جای دیگری برای زندگی کردن ندارند. من امروز میترسم از اینکه آفتاب را حس کنم زیرا که لایه اوزون در بسیاری از مناطق از بین رفته است. من امروز میترسم از اینکه حتی نفس بکشم چرا که نمیدانم در هوایی که استنشاق میکنم چقدر مواد آلاینده وجود دارد. من تا همین چند سال پیش با پدرم برای ماهیگیری به رودخانه ونکور میرفتم تا اینکه دریافتم به دلیل آلودگی آب رودخانه تمامی ماهیها سرشار از مواد سرطانزا هستند.ما هر روز اخباری از انقراض گونههای گیاهی و جانوری میشنویم.گونه هایی که برای همیشه از روی زمین محو میشوند. من در زندگی خود همیشه آرزوی دیدن گلههای بزرگ حیوانات وحشی، جنگلهای بارانی مملّو از پرندگان و پروانههای گوناگون را داشتهام، اما فکر میکنم بسیار جای تعجب خواهد بود، اگر که اینها آنقدر وجود داشته باشند تا کودکان من نیز بتوانند آنها را ببینند.آیا شما نیز وقتی که هم سن من بودید همین نگرانیها را داشتید.
تمام این وقایع دور از دید ما اتفاق میافتند و ما هنوز بگونه ای رفتار میکنیم که انگار زمان در اختیار ماست و ما راه حل همه مشکلات را در اختیار داریم. اما من فکر میکنم باید واقعبین باشیم. آیا شما بر خلاف این فکر میکنید؟!من تنها یک بچه هستم و هنوز راه حل ها رو نمیدانم، اما می خوام به شما یادآوری کنم که شما هم نمی دانید
شما نمیدانید که چگونه باید لایه اوزون را ترمیم کرد.
شما نمیدانید که چگونه میتوان ماهی آزاد را به رودخانههای تخریب شده باز گرداند.
شما نمیدانید که چگونه میتوان جانوران منقرض شده را دوباره زنده کنید.
و شما نمیتوانید جنگلهایی را که به بیابان تبدیل شدهاند دو باره بیافرینید.
پس اگر که شما نمیدانید که چگونه میتوان بازسازی نمود پس لطفاً تخریب و نابودی آنها را متوقف کنید.
در اینجا شما ممکن است به عنوان نماینده دولتها، شرکتها، خبرگزاریها و یا سیاستمداران حضور داشته باشید اما در واقع همه شما مادر، پدر، برادر و خواهر هستید و همه شما فرزند کسی میباشید.
من فکر میکنم که از این نظر همه ما همانند هم هستیم و باید تنها دنیایی که در اختیار داریم را، به سمت یک هدف مشخص هدایت کنیم.من تنها یک بچه هستم ولی می دونم که در حقیقت همه ما بخشی از یک خانواده ۵ میلیارد نفری بزرگ هستیم، از ۳۰ میلیون گونه اصلی و همه ما در هوا، آب و خاک مشترک هستیم و مرزها و دولت ها هرگز نمیتونن این حقیقت رو تغییر بدن
من ناراضی هستم پس خوب نگاه میکنم و نگران هستم پس نمیترسم اگر که به دنیا بگویم که چه احساسی دارم.
در کشور من همه عادت کردهاند که تا میتوانند زباله تولید کنند. ما میخریم و دور میاندازیم. میخریم و دور میاندازیم و با اینحال هنوز کشورهای ثروتمند از اینکه به کشورهای نیازمند کمک کنند طفره میروند. حتی وقتی که بیش از نیازمان اندوختهایم بیشتر نگران هستیم که بخشی از ثروت خود را از دست دهیم.
دو روز قبل در برزیل ما از سخنان یک کودک خیابانی شوکه شدیم. آنچه که آن کودک به ما گفت این بود: «ای کاش من ثروتمند بودم. اگر که من ثروتمند بودم به تمام کودکان خیابانی غذا، لباس، دارو سرپناه عشق و محبت میدادم.» اگر که یک کودک خیابانی که چیزی ندارد چنین سخاوتمند است چرا ما که همه چیز داریم اینقدر خسیس هستیم؟
من به این موضوع فکر میکنم که چقدر کودکان هم سن و سال من که در مناطق مختلف دنیا زندگی میکنند با هم تفاوت دارند. این تفاوت بسته به این است که در کجا به دنیا آمده باشیم. من میتوانستم یک کودک خیابانی در شهر ریو باشم. من میتوانستم یک کودک گرسنه سومالیایی باشم یا یک کودک قربانی جنگ در خاور میانه و یا یک متکدی در هند!
من هنوز یک کودک هستم ولی اینقدر میفهمم که اگر هزینهای که صرف جنگ در مناطق دنیا میشود صرف پایان دادن به فقر و یافتن پاسخ مشکلات محیطزیست میشد در آن صورت زمین چه جای زیبایی برای زندگی کردن بود.
در اولین درسهای مدرسه، شما به ما میآموزید که چگونه رفتاری در زندگی داشته باشیم شما به ما میآموزید که:
نبایستی با دیگران جنگید.
بایستی خیر خواه دیگران بود.
بایستی به دیگران احترام گذاشت.
بایستی محیط زیست خود را پاکیزه نگه داریم.
به سایر مخلوقات آسیب نرسانیم.
سخاوتمند باشیم و خسیس نباشیم.
و من از این تعجب میکنم که چرا آدم بزرگها که چنین چیزهایی را به ما آموزش میدهند بر خلاف آموختههای خود رفتار میکنند.
فراموش نکنید که برای چه به این کنفرانس دعوت شدهاید و مسئولیت شما در اینجا چیست. فراموش نکنید که ما فرزندان شما هستیم و شما تعیین خواهید کرد که ما در چگونه جهانی باید زندگی کنیم. والدین باعث تسلای خاطر فرزندان خود میشوند وقتی که میگویند: « همه چیز روبراه است. ما بهترین کاری که از عهدهمان بر میآید را انجام خواهیم داد و دنیا هنوز به پایان نرسیده است.»
اما من فکر نمیکنم که شما رهبران جهان بتوانید چنین چیزهایی را به ما بگویید. من از شما میپرسم آیا ما در لیست اولویتهای شما هستیم؟ پدر من همیشه میگوید: «آنچه که به آن عمل میکنی ملاک است نه آنچه که از آن حرف میزنی.»
آدم بزرگها همواره میگویند که مار را دوست دارند و انتظار من از شما این است که عملکرد شما بیانگر گفتههایتان باشد.
پی نوشت ۱:این متن سخنرانی یه دختر ۱۲ ساله توی سازمان ملله سال ۱۹۹۲!متنشو زیاد دیدم و سعی کردم کاملش کنم و اینجا بزارم اما بیشترشو از این وبلاگ گرفتم و بقیه رو بهش اضافه کردم.
نظرات شما عزیزان:
|